مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشست اساتید» ثبت شده است

📝 برکت استقلال حوزه از انقلاب خمینی است 

🔸 وقتی می‌گوییم: «اگر انقلاب خمینی نبود، آقایانی که امروز به هر بهانه‌ای انقلاب و جمهوری اسلامی را آزادانه نقد می‌کنند، جرأت ابراز انتقاد نداشتند چون طاغوت اجازه تنفس به آنها نمی‌داد» یعنی چه؟

❇️ یک نمونه تاریخی که نشان می‌دهد پیش از انقلاب، حوزه و روحانیت استقلالی نداشتند، حتی منبری‌ها برای منبر رفتن باید از حکومت طاغوت اجازه می‌گرفتند!!

🗒 مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین علی دوانی در خاطراتش می‌نویسد:

🔹 [در زمان طاغوت] آقای حاج سید مهدی یثربی -امام جمعه‌ی بعد از انقلاب کاشان- (پدر سید محمد یثربی از سران نشست اساتید) پنج روز از من [برای منبر] دعوت کرد. آن زمان، اوج انقلاب و بگیر و ببند منبری‌ها بود.

🔻 یکی دو ساعت بعد از ورودم به خانه آقای یثربی، رئیس آگاهی شهربانی آمد و نوشته متحدالمآلی (بخشنامه‌/ ابلاغیه‌ای) را جلوی من گذاشت و گفت:

«به احترام آقای یثربی، شما را به شهربانی نخواسته‌ایم. این ورقه را پر کنید تا بتوانید اینجا منبر بروید.»

🔻 دیدم نوشته متحدالمآل (بخشنامه) قریب به این مضمون است و جای امضای آن را خالی گذاشته‌اند: «این جانب ... در منبر، جز بیان مسائل دینی و مواعظ مذهبی چیزی نمی‌گویم. و اگر برخلاف مصالح مملکتی سخنی گفتم، به جرم سردستۀ خراب‌کاران تحت تعقیب قرار گیرم.»

❗️گفتم: «استاد و مرجع تقلید ما، حضرت آیت الله خمینی در نجف اشرف به حال تبعید است، و من بیایم برای چند منبر چنین تعهدی به شما بسپارم؟ امضا نمی‌کنم.» 

گفت: نمی‌شود.

گفتم: نمی‌خواهید، برمی‌گردم.

🔻 گویا اعلامیه [دعوت به مجلس منبر و روضه] هم صادر شده بود.

[مأمور شهربانی] از آقای یثربی خواست که مثل دیگری که قبل از من آمده و نوشته را امضا کرده بود، مرا وادار کند که من هم چنان کنم، ولی او ساکت بود. 

♨️ سید محمد یثربی (از اعضای اصلی نشست اساتید و پسر امام جمعه بعد انقلاب کاشان) که هنوز عمامه نگذاشته بود گفت: 

«ورقه را پر کنید و امضا کنید. آقای ... (از فضلای معروف قم) امضا کرد و داد.»‼️

❓گفتم: فلانی؟

‼️ گفت: بله، آخر او قرض دارد! 

❇️ گفتم: «ما طلبه‌ها اغلب قرض داریم. این موجب می‌شود که چنین چیزی را امضا کنیم و به اینها بدهیم؟

محال است که من امضا کنم. تعجب است که آن آقا تن به این ذلت داده است.

🔹 پس از بگومگو، به رئیس آگاهی گفتم: 

«چون اعلامیه [منبر] صادر کرده‌اند و مردم از امشب منتظر منبر هستند، اگر بخواهید من نوشته را پر نمی‌کنم، ولی خطی زیر آن می‌کشم و خودم چیزی می‌نویسم و می‌دهم.»

گفت: بنویسید ببینم!

خطی زیر نوشته و محل امضا کشیدم و نوشتم: «اینجانب گوینده و نویسنده دینی مدت پنج روز به کاشان دعوت شده‌ام و طبق وظیفه دینی با کمال نظم و آرامش برنامه را اجرا می‌کنم.»

سپس امضا کردم.

گفت: یعنی چه؟ این بی‌اعتنایی به متحدالمآل (بخشنامه) ماست که شهربانی به #همه_اهل_منبر می‌دهد و از آنها و امضا می‌گیرد.»

گفتم: از من همین است. نخواستید، همین حالا به قم برمی‌گردم.

🔹 همانجا به شهربانی تلفن کرد و گفت: «این طور نوشته است و می‌گوید اگر نخواستید، برمی‌گردم. شب هم باید منبر برود.» 

✅ گوشی را گذاشت و گفت: خیلی خوب. ما همین را قبول داریم.

نوشته را برداشت و رفت. 

📗 نقد عمر، مرحوم علی دوانی، ج ۱، ص ۴۴۲

📌 مناهج:

امثال این حقایق تاریخی را به افرادی که با شعار استقلال حوزه، مدام آرزوهای خود را به عنوان خاطرات پیش از انقلاب، مطرح می‌کنند، باید نشان داد؛ بلکه حافظه تاریخی این جماعت احیا شود...

وگرنه واضح است که استقلال و عظمت و برکت امروز حوزه، مدیون خمینی کبیر (قدس سره) است.

  • صادقی

♨️ کارهای ناروای خلاف شرع و عقل و قانون که در حوزه علمیه قم انجام می‌گیرد!!

🔸 مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین علی دوانی در سال ۱۳۳۷ اثری با عنوان «شرح زندگانی استاد کل، وحید بهبهانی» منتشر می‌کنند.

🔹 این کتاب خیلی زود مورد توجه مرجعیت و علما قرار می‌گیرد تا جایی که حضرت آیت‌الله العظمی بروجردی صورت مرحوم دوانی را می‌بوسند و دو بار می‌فرمایند: «استفاده کردم استفاده کردم». و هدیه ویژه‌ای از طرف معظم له به مرحوم دوانی اعطا می‌شود.

🔹 همچنین حضرت امام خمینی قدس سره نیز از این کتاب بصورت ویژه تعریف می‌کنند.

‼️ تا اینکه کتابی به نام «خاندان آل آقا» چاپ می‌شود که بسیاری از مطالب کتاب مرحوم دوانی بدون اجازه و رضایت وی در آن کتاب آورده می‌شود.

♨️ همین امر موجب تأثر شدید مرحوم دوانی که خود رابطه خویشاوندی با خاندان بهبهانی دارد می‌شود و در گلایه‌ای صریح به #افشاگری درباره مؤسسه و فردی که این کار را کرده می‌پردازند:

«با کمال تأسف، اخیراً کتابی به نام خاندان آل آقا چاپ شده و در آن نوشته است که من اجازه داده‌ام مطالب کتاب شرح زندگانی استاد کل را در آن کتاب بیاورند که #دروغ و #کذب محض است!

 این کتاب که در قم توسط مؤسسه علامه مجدد وحید بهبهانی، تحت نظر میر سید محمد، پسر آقا سیدمهدی یثربی کاشانی- امام جمعه کاشان- پخش می‌شود، #ننگی است که مرتکب شده‌اند و کسی هم نیست که از این کارهای بسیار زشت جلوگیری‌ کند!

همین مؤسسه در چاپ دوم کتاب خیراتیه نام مرا از مقدمه مرحوم داوود الهامی بر آن کتاب در چاپ اول برداشته! ... ببینید و بخندید و بگریید. 

در مآخذ مقامع الفضل نیز همینطور!

⛔️ وای که همه این کارهای ناروای خلاف شرع و عقل و قانون در شهر مذهبی و حوزه علمیه قم انجام می‌گیرد!»

📗 نقد عمر، ج ۲، ص ۲۸

📌 پ.ن:

سید محمد یثربی از اعضای اصلی نشست اساتید است.

  • صادقی

📝 برکت استقلال حوزه از انقلاب خمینی است 

🔸 وقتی می‌گوییم: «اگر انقلاب خمینی نبود، آقایانی که امروز به هر بهانه‌ای انقلاب و جمهوری اسلامی را آزادانه نقد می‌کنند، جرأت ابراز انتقاد نداشتند چون طاغوت اجازه تنفس به آنها نمی‌داد» یعنی چه؟

❇️ یک نمونه تاریخی که نشان می‌دهد پیش از انقلاب، حوزه و روحانیت استقلالی نداشتند، حتی منبری‌ها برای منبر رفتن باید از حکومت طاغوت اجازه می‌گرفتند!!

🗒 مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین علی دوانی در خاطراتش می‌نویسد:

🔹 [در زمان طاغوت] آقای حاج سید مهدی یثربی -امام جمعه‌ی بعد از انقلاب کاشان- (پدر سید محمد یثربی از سران نشست اساتید) پنج روز از من [برای منبر] دعوت کرد. آن زمان، اوج انقلاب و بگیر و ببند منبری‌ها بود.

🔻 یکی دو ساعت بعد از ورودم به خانه آقای یثربی، رئیس آگاهی شهربانی آمد و نوشته متحدالمآلی (بخشنامه‌/ ابلاغیه‌ای) را جلوی من گذاشت و گفت:

«به احترام آقای یثربی، شما را به شهربانی نخواسته‌ایم. این ورقه را پر کنید تا بتوانید اینجا منبر بروید.»

🔻 دیدم نوشته متحدالمآل (بخشنامه) قریب به این مضمون است و جای امضای آن را خالی گذاشته‌اند: «این جانب ... در منبر، جز بیان مسائل دینی و مواعظ مذهبی چیزی نمی‌گویم. و اگر برخلاف مصالح مملکتی سخنی گفتم، به جرم سردستۀ خراب‌کاران تحت تعقیب قرار گیرم.»

❗️گفتم: «استاد و مرجع تقلید ما، حضرت آیت الله خمینی در نجف اشرف به حال تبعید است، و من بیایم برای چند منبر چنین تعهدی به شما بسپارم؟ امضا نمی‌کنم.» 

گفت: نمی‌شود.

گفتم: نمی‌خواهید، برمی‌گردم.

🔻 گویا اعلامیه [دعوت به مجلس منبر و روضه] هم صادر شده بود.

[مأمور شهربانی] از آقای یثربی خواست که مثل دیگری که قبل از من آمده و نوشته را امضا کرده بود، مرا وادار کند که من هم چنان کنم، ولی او ساکت بود. 

♨️ سید محمد یثربی (از اعضای اصلی نشست اساتید و پسر امام جمعه بعد انقلاب کاشان) که هنوز عمامه نگذاشته بود گفت: 

«ورقه را پر کنید و امضا کنید. آقای ... (از فضلای معروف قم) امضا کرد و داد.»‼️

❓گفتم: فلانی؟

‼️ گفت: بله، آخر او قرض دارد! 

❇️ گفتم: «ما طلبه‌ها اغلب قرض داریم. این موجب می‌شود که چنین چیزی را امضا کنیم و به اینها بدهیم؟

محال است که من امضا کنم. تعجب است که آن آقا تن به این ذلت داده است.

🔹 پس از بگومگو، به رئیس آگاهی گفتم: 

«چون اعلامیه [منبر] صادر کرده‌اند و مردم از امشب منتظر منبر هستند، اگر بخواهید من نوشته را پر نمی‌کنم، ولی خطی زیر آن می‌کشم و خودم چیزی می‌نویسم و می‌دهم.»

گفت: بنویسید ببینم!

خطی زیر نوشته و محل امضا کشیدم و نوشتم: «اینجانب گوینده و نویسنده دینی مدت پنج روز به کاشان دعوت شده‌ام و طبق وظیفه دینی با کمال نظم و آرامش برنامه را اجرا می‌کنم.»

سپس امضا کردم.

گفت: یعنی چه؟ این بی‌اعتنایی به متحدالمآل (بخشنامه) ماست که شهربانی به #همه_اهل_منبر می‌دهد و از آنها و امضا می‌گیرد.»

گفتم: از من همین است. نخواستید، همین حالا به قم برمی‌گردم.

🔹 همانجا به شهربانی تلفن کرد و گفت: «این طور نوشته است و می‌گوید اگر نخواستید، برمی‌گردم. شب هم باید منبر برود.» 

✅ گوشی را گذاشت و گفت: خیلی خوب. ما همین را قبول داریم.

نوشته را برداشت و رفت. 

📗 نقد عمر، مرحوم علی دوانی، ج ۱، ص ۴۴۲

📌 مناهج:

امثال این حقایق تاریخی را به افرادی که با شعار استقلال حوزه، مدام آرزوهای خود را به عنوان خاطرات پیش از انقلاب، مطرح می‌کنند، باید نشان داد؛ بلکه حافظه تاریخی این جماعت احیا شود...

وگرنه واضح است که استقلال و عظمت و برکت امروز حوزه، مدیون خمینی کبیر است.

  • صادقی


📝 پاسخی به درخواست جناب استاد سیدجواد علوی بروجردی

🖋 استاد احمدحسین شریفی

با تقدیم سلام به محضر استاد سیدجواد علوی

🔻 حضرتعالی در تاریخ ۲۹ شهریور ۱۳۹۹ با «اکوایران» (رسانه تصویری تخصصی اقتصاد ایران) مصاحبه‌ای درباره اقتصاد اسلامی انجام داده‌اید. [البته بنده همین امروز ۷/۷/ ۱۳۹۹ از آن مطلع شدم].

🔻 جنابعالی در ضمن این مصاحبه به صراحت مقوله‌هایی مثل «اقتصاد اسلامی»، «جامعه‌شناسی اسلامی» و «روان‌شناسی اسلامی» و به طور کلی «علوم انسانی اسلامی» را انکار می‌کنید و ابراز ناراحتی می‌کنید که چرا مراکزی در حوزه علمیه تأسیس شده است که دنبال جامعه‌شناسی و روان‌شناسی و اقتصادند!

‼️ افزون بر این، با صراحت پیامبر اکرم(ص) را صرفاً به عنوان یک «مرشد معنوی» معرفی می‌کنید که برای ارتقای اخلاق و معنویت مردم آمده است و هرگز کاری به علم و اقتصاد و سیاست و امثال آنها نداشته است! و در نهایت ایده‌ی «علوم انسانی اسلامی» را یک «شوخی» می‌دانید و در عین حال اعلام آمادگی می‌کنید که اگر کسی از این ایده‌ها دفاع می‌کند و توانایی قانع کردن شما را دارد حاضرید که با او بحث و گفتگو کنید و می‌فرمایید: «من را باید قانع کنند».

🔹 پیرو این درخواست حضرتعالی، این کمترین طلاب که سالیانی است در حوزه علوم انسانی اسلامی فعالیت دارم، اعلام آمادگی می‌کنم که هر زمانی و در هر مکانی که حضرتعالی صلاح بدانید آماده‌ام که به محضر شما شرفیاب شوم و در این زمینه با شما گفتگو کنم.

✅ البته طبیعی است که چون درخواست حضرتعالی به صورت عمومی و رسانه‌ای مطرح شده است، این بنده نیز اجابت آن را به صورت عمومی و رسانه‌ای اعلام کنم و همچنین این انتظار را داشته باشم که گفتگوی ما با حضور اصحاب رسانه‌های مکتوب و تصویری باشد تا مخاطبان و علاقمندان به این مباحث در جریان قوت و ضعف استدلال‌های طرفین قرار گیرند.

🔹 بنده مطمئن‌ام که چنین گفتگوهایی می‌تواند خدمات بزرگی به فضای علمی و فرهنگی کشور داشته باشد و امید واثق دارم که مورد رضایت خدای متعال هم قرار خواهد گرفت. در انتظار اذن حضرتعالی هستم.

ارادتمند شما
احمدحسین شریفی
حوزه علمیه قم
هفتم مهر  ۱۳۹۹



  • صادقی