مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

استبداد طاغوت، بر حوزه و روحانیت

يكشنبه, ۱۵ خرداد ۱۴۰۱، ۰۳:۲۳ ب.ظ

📝 برکت استقلال حوزه از انقلاب خمینی است 

🔸 وقتی می‌گوییم: «اگر انقلاب خمینی نبود، آقایانی که امروز به هر بهانه‌ای انقلاب و جمهوری اسلامی را آزادانه نقد می‌کنند، جرأت ابراز انتقاد نداشتند چون طاغوت اجازه تنفس به آنها نمی‌داد» یعنی چه؟

❇️ یک نمونه تاریخی که نشان می‌دهد پیش از انقلاب، حوزه و روحانیت استقلالی نداشتند، حتی منبری‌ها برای منبر رفتن باید از حکومت طاغوت اجازه می‌گرفتند!!

🗒 مرحوم حجت‌الاسلام والمسلمین علی دوانی در خاطراتش می‌نویسد:

🔹 [در زمان طاغوت] آقای حاج سید مهدی یثربی -امام جمعه‌ی بعد از انقلاب کاشان- (پدر سید محمد یثربی از سران نشست اساتید) پنج روز از من [برای منبر] دعوت کرد. آن زمان، اوج انقلاب و بگیر و ببند منبری‌ها بود.

🔻 یکی دو ساعت بعد از ورودم به خانه آقای یثربی، رئیس آگاهی شهربانی آمد و نوشته متحدالمآلی (بخشنامه‌/ ابلاغیه‌ای) را جلوی من گذاشت و گفت:

«به احترام آقای یثربی، شما را به شهربانی نخواسته‌ایم. این ورقه را پر کنید تا بتوانید اینجا منبر بروید.»

🔻 دیدم نوشته متحدالمآل (بخشنامه) قریب به این مضمون است و جای امضای آن را خالی گذاشته‌اند: «این جانب ... در منبر، جز بیان مسائل دینی و مواعظ مذهبی چیزی نمی‌گویم. و اگر برخلاف مصالح مملکتی سخنی گفتم، به جرم سردستۀ خراب‌کاران تحت تعقیب قرار گیرم.»

❗️گفتم: «استاد و مرجع تقلید ما، حضرت آیت الله خمینی در نجف اشرف به حال تبعید است، و من بیایم برای چند منبر چنین تعهدی به شما بسپارم؟ امضا نمی‌کنم.» 

گفت: نمی‌شود.

گفتم: نمی‌خواهید، برمی‌گردم.

🔻 گویا اعلامیه [دعوت به مجلس منبر و روضه] هم صادر شده بود.

[مأمور شهربانی] از آقای یثربی خواست که مثل دیگری که قبل از من آمده و نوشته را امضا کرده بود، مرا وادار کند که من هم چنان کنم، ولی او ساکت بود. 

♨️ سید محمد یثربی (از اعضای اصلی نشست اساتید و پسر امام جمعه بعد انقلاب کاشان) که هنوز عمامه نگذاشته بود گفت: 

«ورقه را پر کنید و امضا کنید. آقای ... (از فضلای معروف قم) امضا کرد و داد.»‼️

❓گفتم: فلانی؟

‼️ گفت: بله، آخر او قرض دارد! 

❇️ گفتم: «ما طلبه‌ها اغلب قرض داریم. این موجب می‌شود که چنین چیزی را امضا کنیم و به اینها بدهیم؟

محال است که من امضا کنم. تعجب است که آن آقا تن به این ذلت داده است.

🔹 پس از بگومگو، به رئیس آگاهی گفتم: 

«چون اعلامیه [منبر] صادر کرده‌اند و مردم از امشب منتظر منبر هستند، اگر بخواهید من نوشته را پر نمی‌کنم، ولی خطی زیر آن می‌کشم و خودم چیزی می‌نویسم و می‌دهم.»

گفت: بنویسید ببینم!

خطی زیر نوشته و محل امضا کشیدم و نوشتم: «اینجانب گوینده و نویسنده دینی مدت پنج روز به کاشان دعوت شده‌ام و طبق وظیفه دینی با کمال نظم و آرامش برنامه را اجرا می‌کنم.»

سپس امضا کردم.

گفت: یعنی چه؟ این بی‌اعتنایی به متحدالمآل (بخشنامه) ماست که شهربانی به #همه_اهل_منبر می‌دهد و از آنها و امضا می‌گیرد.»

گفتم: از من همین است. نخواستید، همین حالا به قم برمی‌گردم.

🔹 همانجا به شهربانی تلفن کرد و گفت: «این طور نوشته است و می‌گوید اگر نخواستید، برمی‌گردم. شب هم باید منبر برود.» 

✅ گوشی را گذاشت و گفت: خیلی خوب. ما همین را قبول داریم.

نوشته را برداشت و رفت. 

📗 نقد عمر، مرحوم علی دوانی، ج ۱، ص ۴۴۲

📌 مناهج:

امثال این حقایق تاریخی را به افرادی که با شعار استقلال حوزه، مدام آرزوهای خود را به عنوان خاطرات پیش از انقلاب، مطرح می‌کنند، باید نشان داد؛ بلکه حافظه تاریخی این جماعت احیا شود...

وگرنه واضح است که استقلال و عظمت و برکت امروز حوزه، مدیون خمینی کبیر است.

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">