مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۳ مطلب در دی ۱۴۰۲ ثبت شده است

اعمال و اذکار ماه رجب؛ مطابق با سال 1445 هـ.ق

برای دانلود فایل Pdf جدول مراقبه ماه رجب کلیک کنید

اعمال آورده شده در جدول مراقبه، مخصوص کل ماه است که برای آسانی انجام آن و دائم الذکر بودن، به تعداد روزهای ماه تقسیم گردیده است؛ با انجام اعمال و اذکار هر روز، خانه‌ی مربوط را علامت بزنید.
 
مطابق توان و ظرفیت خود اذکار را انتخاب کنید و لازم نیست همه‌ی اعمال را انجام دهید.

منابع:
اقبال الاعمال
مفاتیح الجنان

برای دانلود فایل Pdf جدول مراقبه ماه رجب کلیک کنید



  • علی مهدوی

محمد مرادی

اخیرا جناب آقای اکبرنژاد در سلسله یادداشت‌هایی با عنوان «عدم موافقت بزرگان حوزه با حرکت انقلابی آیت‌الله خمینی» مطالبی را در مخالفت علمای حوزه –از جمله آیت الله بهجت- با حرکت انقلابی امام خمینی قدس سره منتشر نموده‌اند. سپس با استناد به صوتی از حجت الاسلام و المسلمین علی بهجت به نقل از امام آورده است: «آیت الله خمینی به آیت‌الله بهجت فرمودند: برای اداره حکومت حتی چهار نفر هم ندارم!» و به طور ضمنی ایشان را از مخالفان نهضت و قیام امام خمینی دانسته است.
این ادعا به‌غایت سست و ضعیف و ناشی از فقدان درک صحیح از مواضع بزرگان حوزه است. دغدغه این نوشتار صرفا نقد این مطلب نیست، بلکه مقابله با تحریف #نسبت_حوزه_و_انقلاب به‌قدر وسع است. مساله، جداسازی انقلاب از خاستگاهش یعنی حوزه، و القاء این باور به جامعه، که حرکت امام، انحرافی بود از جریان اصیل حوزه در طول عصر غیبت و به همین خاطر هم همراهی بزرگان را در پی نداشت. این در حالی است که انقلاب، امتداد حرکت فقهای شیعی در طول تاریخ تشیع، و نقطه اوج و تعالی آن است! بنابراین با یک موضوع مهم مواجهیم که نباید از کنار آن به سادگی گذشت!

حجت الاسلام و المسلمین علی بهجت فرزند مرحوم آیت الله بهجت، در بخشی از مصاحبه با رادیو معارف به ذکر نکاتی از تعامل امام خمینی و آیت الله بهجت می‌پردازد و برشی از گفتگوی این دو عالم بزرگ را چنین نقل می‌کند؛
«دو هفته نمی‌شود، کمتر از یک هفته و نزدیک به دو هفته طول کشید، فاصله رد و بدل این کلام و تبعید حضرت امام از ایران به خارج از کشور. یعنی آن روز ایشان آمده بود منزل پیش آقا. من که چای آوردم، همه را بیرون کرده بود -[من] یک چای اول می‌آوردم برای پذیرایی، بعد که تنها می‌شدند، یک چای برای خود حضرت [امام می‌آوردم]- دیدم آقا[ی بهجت] به ایشان می‌فرمایند: «این کار شما اقلاً نیاز به چهل متخصص مهذب دارد، و الا ...» مطلب عجیبی فرمود. من چای را گذاشتم جلوی حضرت امام، امام یک نگاه به دست راست و یک نگاه به دست چپ کرد، و به آقای بهجت رو کرد و با انگشت های دست نشان داد و فرمود: «چهار نفر هم ندارم». و من خیلی تعجب کردم، نمی‌فهمیدم معنای حرف را. بعد از اینکه انقلاب پیروز شد، دیدم بازرگان را گذاشتند بعد بنی صدر را، تازه فهمیدم ایشان فرمود چهار نفر هم ندارم یعنی چه!»

و اما نقد؛

١. بی‌توجهی به تاریخ گفتگو.
تاریخ این جلسه همانطور که از ابتدای صوت پیداست مربوط به حوادث سال ١٣۴٣ و قبل از تبعید امام خمینی به ترکیه و نجف است. ایشان بدون اشاره به تاریخ جلسه، بیان امام را اعتراف به نداشتن همراه در اداره حکومت تفسیر کرده است. آیا این به آن معناست که امام ١۴ سال بعد هنگام انقلاب هم در میان علما و مراجع تنها بوده است؟!

٢. متعلق کلام روشن نیست.
ایشان در نقل کلام علی آقای بهجت امانت لازم را به خرج نداده و «این کار شما» را به «اداره حکومت» تغییر داده است، در حالی که روشن نیست متعلق کلام آیت الله بهجت و متعاقبا امام چیست و ناظر به چه کسانی است؟! شاید منظور امام نداشتن چهار نفر برای تغییر حکومت باشد، نه اداره انقلاب!

٣. حضورِ اندک ناقل کلام در جلسه گفتگو.
چنان که از محتوای صوت پیداست، ناقل محترم -حاج علی آقای بهجت- به طور کامل در جلسه حضور نداشته و صرفا هنگام بردن چای این مطلب را شنیده و قبل و بعد آن در جلسه حاضر نبوده است. به جد محتمل است قرائنی در کلام هر یک از امام و آیت الله بهجت وجود داشته که به کلی معنا و مقصود را تغییر می‌دهد.

۴. مخالفت با سیره آیت الله بهجت.
برداشت جناب اکبرنژاد از مخالفت آیت الله بهجت با اندیشه‌های مبارزاتی امام هیچ شاهدی در سیره آیت الله بهجت و بیانات ایشان ندارد بلکه برعکس شواهد متقنی بر نادرستی آن وجود دارد؛

🔸 ١-۴. حاج علی آقای بهجت نقل می‌کند: « ایشان به شدّت با انقلاب و براندازی شاه، موافق بود. اغلب هم مورد مشورت امام خمینی بودند. یاد دارم که ایشان در جلسه‌ای به امام پیشنهاد کرد که سریع‌ترین راه برای اینکه موقعیتی برای شیعیان به دست آید تا حکومت سلطنتی شاه را از بین ببرند، این است که ترتیبی داده شود که شاه توسّط محافظان خودش از بین برود و راهی هم پیشنهاد کردند. ایشان معتقد بود تا شاه دیگری بیاید و به این خباثت و قوّت برسد، فرجه‌ای ایجاد می‌شود و ما باید از این موقعیت استفاده کنیم و کارهایمان را انجام دهیم.

قبل از پیروزی انقلاب، دانشجویی ـ که الان فیزیوتراپ است ـ به من گفت: اگر می‌توانی، از آقا بپرس بالاخره شاه پیروز می‌شود، یا امام خمینی؟ من منتظر فرصت بودم. یک روز بعدازظهر دیدم که آقا در حال وضو گرفتن، خیلی بشّاش است و در این عالم نیست، به گونه ای که متوجّه رفت و آمد ما نمی‌شود. در این گونه مواقع بود که می‌شد چیزی از ایشان پرسید و جواب گرفت؛ یعنی تا می‌خواست از آن عوالم بیرون بیاید و به این جا توجّه کند، در این بین می‌شد از او پاسخی دریافت کرد، و گرنه وقتی به این عالم می‌رسید، رازدار بود. ایشان در حال شستن صورت بود که به ایشان گفتم: آقا! بالاخره در این زد و خورد، شاه پیروز می‌شود یا آقای خمینی؟ ایشان فرمود: «بله؟» سؤالم را تکرار کردم. فرمود: «بله. آن آقای سِدِهی هم گفت که بار دوم، آقای خمینی پیروز می‌شود، و... » گفتنی است که آقا این طور مسائل را به خود، نسبت نمی‌داد.» (زمزم عرفان، ص٢۶۶ـ٢۶٧) ».

🔸 ٢-۴. علی آقای بهجت همچنین نقل می‌کند: امام قبل از سال ۴٢ در یک سال سیزده بار آمدند و با پدرم جلسه داشتند. در یکی از این جلسات که من بودم امام به مرحوم آیت‌الله بهجت گفتند فکر می‌کنید چه باید کنیم؟ ایشان فرمود: «شاه را بزن! شاه را بزن!» [https://bahjat.ir/fa/content/12909]

🔸 ٣-۴. آقای مسعودی خمینی دربارۀ دیدگاه‌های سیاسی که ایشان در درس خود مطرح می‌کردند می‌گوید: «همواره آقا می‌فرمودند: از صدر اسلام تا کنون اسلام را از بین بردند. و برخی از اوقات نیز با تعریض به شاه می‌فرمودند: «این‌ها خراب کردند؛ دین را دارند از بین می‌برند.» همچنین یادم می‌آید در سال ۴۱ و ۴۲ که امام خمینی مبارزاتش را شروع کرده بود شخصی به ایشان گفت: آقا! شما احتمال نمی‌دهید که آقای خمینی خیلی تند می‌رود؟ آقا در جواب فرمودند: «شما احتمال نمی‌دهید که ایشان خیلی کند دارد می‌رود!؟» به نظر می‌رسد مقصود از «کند حرکت کردن» با اینکه امام علیه شاه سخنرانی می‌کرد این بود که باید اعلام جهاد بدهد». (برگی از دفتر آفتاب، ص١٠٠)

🔸 ۴-۴. آقای آقاتهرانی نقل می‌کند: یادم هست بعد از ٢٢ بهمن بود که با ایشان برخورد کردم، فرمودند: «دیروز ظاهراً راهپیمایی خیلی باشکوه بود». گفتم: بله خیلی باعظمت بود و خیلی‌ها آمده بودند. گفتند: فکر می‌کنی همه اینهایی که آمده بودند آقای خمینی و انقلاب را قبول دارند؟ گفتم نه. بعضی‌ها هم ممکن است قبول نداشته باشند. گفت: پس چرا می‌آیند؟ من ماندم چه بگویم! فرمودند: «ولایت حاج آقا روح الله اینها را می‌کشد.» این عین عبارتی است که از ایشان شنیدم. وقتی اراده می‌کند می‌گوید بیایید بیرون، طرف بیرون می‌آید، حتی اگر انقلاب و حتی خود امام را قبول نداشته باشد.[https://bahjat.ir/fa/content/12909]

🔸 ۵-۴. آیت الله مصباح یزدی می‌فرمایند: «بنده شهادت می‌دهم عاملی که باعث شد بنده توجه به این مسائل [سیاسی] پیدا کنم و به عنوان یک وظیفه دنبال این مسائل بروم، سفارش آقای بهجت (ره) بود». [https://eitaa.com/mesbahyazdi_ir/2304]

🔸 ۶-۴. آیت الله ممدوحی می‌فرماید: ایشان از پشتیبان های سفت و سخت انقلاب بود و برای انقلاب بسیار دعا می کرد. گاهی دستور العمل هایی به افراد می داد و رفیق امام هم بودند. ایشان به امام ارادت داشت. ایشان به مقام معظم رهبری نامه نوشته بود که: «من همان نظری که به امام دارم به شما هم دارم. (عبد محبوب، ویژه‌نامه چهارمین سالگرد ارتحال آیت الله بهجت، ص ٢۵).


۵. تعارض با مشی آیت الله بهجت در تعامل با امام و رهبری.
آیت الله بهجت بعد از انقلاب همواره پیگیر حوادث متعدد انقلاب و احوالات امام خمینی و رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه‌ای بوده‌اند. فرزند ایشان حاج علی آقای بهجت نقل می‌کند در همان اوایل انقلاب وقتی خبر بستری شدن امام به‌دلیل عارضه قلبی به ایشان رسید دیدم ناراحت‌اند، و مرتب قدم می‌زنند و فکر می‌کنند. فردای آن روز وقتی از حرم برگشتند، دیگر حالت ناراحتی دیشب را نداشتند و فرمودند: «خداوند ده سال بر این امت رحم کرد!».
[https://eitaa.com/kalame_tv1/240]

آقای مرتضی آقاتهرانی در این باره نقل می‌کند: «ما در مشهد بودیم که آیت‌الله مصباح یزدی برای بیعت با آیت‌الله خامنه‌ای از قم به تهران و از آنجا هم به مشهد آمد. ما خدمت‌شان رسیدیم و از وضع و اوضاع پرسیدیم. حاج آقا فرمود که برای بیعت خدمت آقا رفته بودم، ولی خدا را شُکر دست خالی نرفتم، چون آیت‌الله بهجت نامه‌ای چهار صفحه‌ای برای آقا نوشتند. شروع نامه هم اینگونه بود: «بنده انتصاب حضرت‌عالی را به سِمَت مقام ولایت و رهبری تبریک عرض می‌‌کنم.» سپس رهبر معظم انقلاب به آیت‌الله مصباح فرموده بود: «تا حالا بسیاری از مردم و مسئولان با من بیعت کردند، ولی هیچ‌کدام دلم را آرام نکرد که من در این جایگاه باید باشم یا نه، الّا این نامه که خیالم را راحت کرد؛ چون می‌‌دانم که ایشان اصلاً بر مبنایی که دیگران ممکن است بنویسند و حرف بزنند، نمی‌نویسند و صحبت نمی‌کنند».
همچنین ایشان در ابتدای رهبری آیت الله خامنه‌ای به ایشان فرموده بودند: «الحمدلله شما به مبانی مستحضرید. اگر به آنچه می‌رسید، طبق موازین عمل کنید، «من» ملتزمم که شما را تنها نگذارند.».

۶. تعارض با بیانات آیت الله بهجت:
دیدگاه مورد ادعای آقای اکبر نژاد با بیانات آیت الله بهجت هم سازگار نیست. برخی از این بیانات بدین ترتیب است:
✅ ١. آیت الله بهجت در پاسخ به این سؤال که «آیا ایجاد حکومت اسلامی، پیش از ظهور حضرت مهدی عجّل‌اللّه‌تعالی‌فرجه‌الشریف و برای زمینه سازی حکومت ایشان جایز است؟»
می‌فرمایند: «اگر بتوانیم این کار را بکنیم واجب است و باید جلو آن‌هایی که مانع این کار هم هستند را گرفت و آنان را دفع کرد». (گوهرهای حکیمانه، ص١۴٧).

✅ ٢. «با اینکه می‌دانیم نظام مذهبی حق است، با گرفتن رشوه‌ها و اشاعه‌ی اکاذیب و اتهامات برای براندازی آن تلاش می‌کنیم، تا پست و مقام دیگران نصیب ما گردد!» [در محضر بهجت،  ج٣، ص١۶٨].

✅ ٣. «از سوی دیگر از زمان مشروطه تاکنون تبلیغ کردند که اسلام قابل اجرا نیست. کفار و استعمارگران در دروغ گفتن و فریب‌دادن ماهرند و ما در فریب‌خوردن! ...
حتی این مطلب را هم به صراحت گفتند که اسلام برای حکومت، ناقص است. مگر حکومت بنی‌العباس پانصد سال طول نکشید؟!» [در محضر بهجت، ج۱، ص ۱۱۷].

✅ ۴. «هرچند مقام علم بالاتر از همه مقامات دنیوی است و مقامات دنیوی در برابر آن ناچیز و ناپایدار است، ولی اگر کسی عقل و ایمان داشته باشد، حتی اگر علم نداشته باشد، می‌تواند مردم و جامعه را اداره کند؛ به شرط اینکه اگر علم داشت و آگاه بود، به علمش عمل کند، و اگر ندانست، از اهلش سؤال و تقلید کند؛ بنابراین، برای اداره‌ی تمام جهان کافی است که انسان عاقل و مؤمن و متدین باشد. دیانت و عقل برای اداره‌ی کره‌ی زمین کفایت می‌کند. این مسئله در همه‌ی ادیان جاری است، نه فقط اسلام، بلکه در تمام ادیان، دین و عقل می‌خواهد». [در محضر بهجت، ج۲، ص۴٣].

✅ ۵. «عدّه ای به خدمت آقای بروجردی ـ رحمه اللّه ـ رسیدند و عرض کردند: اگر فرمان دهید، ما می توانیم محمّد رضا پهلوی را از بین ببریم. ایشان فرمودند: «آیا اگر بگویم و شما هم به فرض او را از بین ببرید، و بتوانید به جای او کشور را اداره کنید، آیا شرق و غرب می گذارند آب گوارا از گلویتان پایین برود!؟». بنده علما (نه عملاً) جواب می‌دهم: در صورت عمل به دستور اسلام، می‌توانیم اداره کنیم، منتهی در صورت عمل به تکلیف، نه در صورتی که تشخیص دهیم احکام اسلام ناقص و اجرای آن برخلاف مصالح جامعه است». [در محضر بهجت، ج۲، ص١۶٣-١۶۴]


نکته پایانی

 عدم توجه نسبت به این نکات و طرح چنان ادعای بزرگی اصلا پذیرفتنی نیست. قضاوت پیرامون موافقت یا مخالفت بزرگان حوزه با حرکت سیاسی امام خمینی با استناد به شواهدی به غایت ناکافی بیشتر با رفتارهای سطحی بلاگرهای شبکه‌های اجتماعی تناسب دارد، نه کسی که داعیه‌دار کسوت استادی است. اینگونه شتاب‌زده و متهورانه قلم‌زدن نه با اصول اخلاقی سازگار است و نه اعتباری برای دیگر ادعاهای نویسنده باقی می‌گذارد.

  • علی مهدوی

مهدی برزگر (مدرس سطوح عالی حوزه علمیه قم)


مدّتی است که انتقادات تند و تیزی از جانب برخی افراد و شخصّیت ها (مهدی نصیری، محمّد تقی اکبرنژاد، شهاب الدین حائری شیرازی و... ) متوجه نظام جمهوری اسلامی و شخص رهبری نظام شده است که به منظور تبیین حق و جداسازی سره از ناسره توجه به چند نکته را لازم می دانم:

یکم: تکیه گاه اصلی این انتقادات برخی مشکلات اقتصادی و فرهنگی از جمله بیکاری، فقر، بالا رفتن سن ازدواج جوانان و بالا رفتن آمار طلاق، برخی حمله‌های فیزیکی علیه روحانیون، کشف حجاب در خیابان‌ها و ... است.

منتقدان محترم با استناد به این مشکلات مدعی شده‌اند که نظام جمهوری اسلامی ناکارآمد است و عمده عامل این ناکارآمدی نیز تفکرات رهبران آن است که با اندیشه های ناصواب خویش و یا تنش زایی در سطح منطقه و جهان موجب دشمن تراشی برای ایران شده اند. به عنوان مثال شعار صدور انقلاب، مساله تسخیر لانه جاسوسی و یا حرکت به سوی تولید انرژی هسته ای و ... را از نمونه های این تنش زایی نام می برند. از طرفی هم می گویند نیروهای انقلابی از رهبران انقلاب قدّیس هایی ساخته اند که قابل نقد نیستند و همین رفتار غلو آمیز سبب بیشتر شدن مشکلات گشته و این که هرگز روند غلط موجود اصلاح نشود. از این رو تصمیم گرفته اند به منظور اصلاح روند فعلی نوک تیز انتقادات خود را متوجه رهبران انقلاب نمایند و به نقد علنی ایشان روی آورده اند. برخی از این منتقدین که مدعی هستند با رویکرد فقهی و عالمانه سخن می گویند حتی کار را به جایی رسانده اند که اصل حرکت امام در سال 1342 را هم تخطئه می کنند و معتقدند نباید امام انقلاب می کرد و هیچ گونه تشکیل حکومتی قبل از قیام حضرت ولی عصر عج مشروع نیست و ما فقط باید با حرکت تقیّه ای کار را پیش ببریم و راهبرد رهبران انقلاب را ناسازگار با راهبرد اهل بیت ع می دانند.

دوم: در پاسخ این منتقدان محترم باید گفت اولاً هیچ کدام از نیروهای انقلابی منکر مشکلات اقتصادی یا فرهنگی موجود نیستند و چه بسا اگر کار به شمارش مشکلات برسد بیش از منتقدان محترم از مشکلات خبر دارند. ثانیاً ریشه این شکل انتقاد کردن این افراد به نوع نگاه ناصواب ایشان برمی گردد که عمدتاٌ می توان در چند محور خلاصه نمود: 1. وظایف رهبری در نظام جمهوری اسلامی 2. نوع نگاه به مشکلات و دست آوردهای نظام  3. برداشت ناصواب از تقیّه

وظایف رهبری در نظام جمهوری اسلامی

وظیفه رهبری در نظام جمهوری اسلامی حفظ حرکت کلی نظام به سوی آرمان های اسلامی و ارزش هایی است که ملّت برای آنها قیام کردند و شهید دادند. البته رهبری الهی و دینی در ضمن حفظ این حرکت متوجه این هم هست که باید عقل های مردم هم رشد کند و با این حرکت همراهی نماید و این حقیقت جز با حرکت در بستر همراهی ملت و احترام گزاردن به انتخاب آنان میسّر نمی شود. چون اگر مردم بدانند خودشان در حرکت نظام سهیمند با آن همراهی می کنند و سختی های آن را هم به دوش می کشند. از این روست که شاید در مواردی رأی رهبری با نتیجه انتخاب ملت متفاوت بوده است ولی باز هم به انتخاب ملت احترام گزارده و نتیجه را تنفیذ کرده است. حال اگر رهبری برای تأمین این هدف رأی مردم را تنفیذ نمود و در عین حال مشکلاتی ناشی از انتخاب مردم و کم کاری دستگاه های نظارتی مانند مجلس و قوه قضائیه پیش آمد، آیا باید آن را پای رهبری بنویسیم و او را مقصّر بدانیم؟! انصافتان کجاست؟ مقام معظم رهبری خود بارها به پرسش دربارۀ وظایف رهبری پاسخ داده‌اند: «من هم بارها قبلاً گفته‌ام که رهبری نمی‌تواند در تصمیم‌گیری‌های موردیِ دستگاه‌های گوناگون دولتی مدام وارد بشود و مدام بگوید این باشد، این نباشد؛ این نمی‌شود. نه قانون این اجازه را می‌دهد، نه منطق این اجازه را می‌دهد.» (12/4/1395).

خلاصه کلام این که ولی فقیه، در بالاترین افق و قلّۀ «رصد» قرار دارند و همواره راه‌کارهای عینی و کاربردی برای عبور از مشکلات، مسیر صحیح رشد و پیشرفت را بیان کرده اند. اما اگر منتخبان ملّت سرپیچی کنند و دستگاه های نظارتی هم به وظیفه خود درست عمل نکنند تقصیر رهبری چیست؟ توجّه، دقّت و عمل، کار امّت است، چه نهادها و مسئولان و چه مردم. مگر امیر المؤمنین نفرمودند: «لا رأیَ لمن لا یُطاع»: «کسی که اطاعت نشود نظری ندارد.» مشکلات اقتصادی و فرهنگی موجود آیا محصول سیاست های کلّی رهبری و ارشادات ایشان برای دولتمردان است یا نتیجه سرپیچی های مسؤولان اجرایی از دستورات صریح ایشان؟ به خوبی می دانید که اکنون بیش از ده سال است که مقام معظم رهبری شعار سال را شعاری اقتصادی قرار می دهند تا مسؤولان کشور متوجه شوند که اولویت نخست کشور اقتصاد است. آیا شما انتظار دارید وقتی به دلیل عدم امتثال اوامر رهبری مشکلات اقتصادی و فرهنگی گریبان ملت گرفته است، رهبری نظام سیاست های کلی را تغییر داده از خطوط قرمز سیاست خارجی عبور کرده و دو دستی مملکت را تقدیم آمریکا و صهیونیست ها کنند؟ وقتی ریشه اصلی مشکلات در ضعف مدیران داخلی و نوعاً منتخبان ملت است و خود آنان بارها اذعان کرده اند که تحریم ها نهایتاً 20 درصد مشکلات را موجب شده است و 80 درصد ریشه در ضعف مدیریت داخلی دارد، شما چرا آدرس غلط می دهید و انتظار تغییر در سیاست های کلان نظام را دارید؟

خودتان می دانید و اگر نمی دانید بدانید دشمنی آمریکا با ایران معلول تسخیر لانه جاسوسی نیست بلکه ریشه در ماهیت انقلاب ما و استقلال خواهی ملت دارد. در سال 1332 مگر مصدّق شعار اسلامی داده بود یا مردم ایران سفارت تسخیرکرده بودند که آمریکا در ایران کودتا راه انداخت و دولت مصدّق را سرنگون کرد؟ مساله واضح است؛ آمریکا درایران منافعی داشت و به سادگی منابع ما را چپاول می کرد که با انقلاب از همه آنها محروم شد و از همان روز اول هم به دنبال براندازی نظام بود و هنوز هم هست و هیچ وقت هم حاضر نیست بر سر میز مذاکره متوازن با ما بنشیند.

اما قضیه تسخیر لانه جاسوسی هم حقیقتاً نتیجه ترکیدن بغض فروخفته ملتی بود که سالها از سوی آمریکا تحقیرشده بود. این اتفاق گرچه غیر قانونی بود و بدون مشورت با مسؤولان نظام اتفاق افتاد، اما حضرت امام آن را به نفع انقلاب مدیریت نمود. شما انتظار دارید حضرت امام پس از انجام این کار و پس از لو رفتن آن همه خیانت ها و جاسوسی ها از جانب آمریکا، به ملامت و سرزنش دانشجویان خط امام بپردازد؟ اما قضیه طول کشیدن آزادی گروگان ها هم به این دلیل بود که ما در قبال آزادی گروگان ها از آمریکا خواستیم که محمد رضا را تحویل ما دهد تا محاکمه اش کنیم که نداد و قضیه با مرگ شاه خاتمه یافت. بنابراین طول کشیدن قضیه هم به آمریکا مربوط می شود نه ما.

برخی از منتقدین محترم می گویند "از برخی مردم شنیده ام که آقای خامنه ای رهبر مردم غزه و یمن است نه ما، زیرا برای آنها بیشتر دل می سوزاند تا ما." حقیقتاً مایه تأسّف است. آیا فهم این نکته برای شما سخت است که جدا از وجوب فقهی یاری مظلوم، امروزه حمایت از غزه و یمن حمایت از ملت ایران و کشاندن جنگ به آن سوی مرزهای ایران است که هم هزینه اش برای ما کمتر است و هم امنیت ملی ما را بیشتر می کند؟

اما درباره قضیه انتقاد از رهبری باید گفت کسی رهبران انقلاب را معصوم نمی داند تا انتقاد از آنان را خطا بشمرد. در مواردی نیز هم امام راحل و هم مقام معظم رهبری به برخی اشتباهات اقرار کرده و در پیشگاه ملت استغفار کرده و عذر خواهی کرده اند که نشانه صداقت آنان با خدا و مردم است. اما مساله این است که «سنخ رهبری» در نظام جمهوری اسلامی با «نوع ریاست» در سایر حکومت ها متفاوت است و آن گره خوردن مساله ولایت فقیه با  «نیابت عامّه امام زمان عج» است که این قداست برای جایگاه مذکور را در ذهن همه متشرعه ایجاد کرده است که اتفاقاً نه تنها مضر نیست، بلکه در بزنگاه های مهم مانند دعوت مردم به جبهه های جنگ یا دعوت مردم برای سرکوب فتنه های دشمن و... به نفع امّت اسلامی تمام می شود. بنابراین در عین این که انتقاد از رهبری نظام مجاز و چه بسا لازم است، اما بهتر است از طریق نامه نگاری یا از طریق نمایندگان مجلس خبرگان باشد نه این که هر روزنامه نگار و هر سخنران یا نویسنده ای به خود اجازه دهد ولیّ امر مسلمین را در ملأ عام به باد انتقاد بگیرد و مطالب درست و غلط را به هم درآمیزد. زیرا به نفع خود امت اسلامی است که شأن ولیّ امر نزد عموم ملّت محفوظ باشد. حضرات منتقدین می دانند که شأن ولایت فقیه در متون دینی ما کمتر از مرجعیت تقلید نیست و باید حرمت ها حفظ شود که اگر قداست ها شکست آن وقت سنگ روی سنگ بند نمی شود.

نوع نگاه به مشکلات و دست آوردهای نظام

یکی از حربه های رسانه ای دشمن همواره این بوده که با بزرگنمایی مشکلات موجود و انکار یا کوچک نمایی خدمات نظام، مردم را از کارآمدی نظام جمهوری اسلامی ناامید کند. متاسّفانه منتقدین محترم در این نیرنگ و حربه رسانه ای دشمن گرفتار شده اند و نگاهشان به دستاوردهای نظام نگاهی عوامانه است. مشاهده چند نمونه کشف حجاب در خیابان ها یا مشاهده برخی خانواده های فقیر یا مشکلاتی از این سنخ که هیچ کس منکر آنها نیست، نباید سبب شود ما همه چیز را وارونه ببینیم و به خاطر یک دستمال قیصریه را به آتش بکشیم. شما که خود را اهل فکر و نظر می دانید، لازم است برای اطلاع از میزان دستاوردهای نظام به آمارهای رسمی و بین المللی مراجعه کنید که در آن صورت خواهید دید پیشرفت های کشور و سطح خدماتی که به ملت شده است حقیقتاً در برخی موارد حیرت آور است.  به منظور اطلاع بیشتر از دستاوردهای نظام شما را به کتاب "صعود چهل ساله" ارجاع می دهم که در رشد علمی کشور، پیشرفت نظامی، پیشرفت های پزشکی و دارویی، صنعت هوا و فضا، پیشرفت های ورزشی، خدمات اجتماعی و ... رشد رتبه کشور بسیار چشمگیر و در مواردی حیرت زاست.

جدا از این پیشرفت های مادی، رشد ایمان عمومی ملت را هم نباید از یاد ببریم. حضرات منتقدین می دانند که در ابتدای انقلاب و در دوران جنگ تحمیلی کمتر از سه در صد مردم در جبهه های جنگ حضور داشتند در حالی که در دوران جنگ سوریه، آن قدر داوطلبان برای دفاع از حرم حضرت زینب س زیاد بود که شهید حاج قاسم عزیز صریحاً در یک سخنرانی گفت" ما رزمندگان را نه داوطلبانه که ملتمسانه داریم به سوریه اعزام می کنیم." کسی منکر مشکلات فرهنگی نیست، ولی حضور دانش آموزان و دانشجویان را در اعتکاف رجبیه، اردوهای راهیان نور، نمازهای جماعت مدارس و دانشگاه ها و ... را هم ببینید. خیل عظیم زنان محجبه و فعال را هم ببینید و فریب وارونه نمایی رسانه ای دشمن را نخورید.

برداشت ناصواب از تقیّه

معلوم نیست جناب آقای اکبر نژاد – که حقّ استادی بر گردن نگارنده نیز دارند - چه برداشتی از راهبرد سیاسی اهل بیت ع و تقیّه نزد ایشان دارند که حتّی «خوف نابودی اسلام» را هم مجوّز انقلاب و مبارزه با رژیم کفر نمی دانند و باز هم می گویند باید تقیّه کرد؟! همه فقهای اسلام اذعان دارند که بالاترین فریضۀ الهی «حفظ کیان اسلام» است و در جایی که اساس اسلام به خطر افتاده است تقیّه حرام است و حتّی جان امام معصوم ع هم باید فدای حفظ دین شود که قیام عاشورای امام حسین ع نیز باید از این زاویه تحلیل شود.

 همه خوب می دانیم که اساس حرکت انقلابی امام خمینی در سال 42 برای حفظ کیان و اساس اسلام بود و سایر مسائل در حاشیه قرار داشت. فریادهای رسای امام خمینی را ببینید: «... آن آقایانی که می‌گویند که باید خفه شد، اینجا هم باید خفه شد؟ اینجا هم خفه بشویم؟ ما را بفروشند و خفه بشویم؟! قرآن ما را بفروشند و خفه بشویم؟ والله، گناهکار است کسی که داد نزند؛ والله، مرتکب کبیره است کسی که فریاد نکند {گریه شدید حضار} ای سران اسلام، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای نجف، به داد اسلام برسید [گریه حضار]. ای علمای قم، به داد اسلام برسید؛ رفت اسلام [گریه شدید حضار]. ای ملل اسلام، ای سران ملل اسلام، ای رؤسای جمهور ملل اسلامی، ای سلاطین ملل اسلامی، ای شاه ایران، به داد خودت برس. به داد همه ما برسید...»

همه شواهد تاریخی از فعّالیت های سلطنت طلبان، فراماسون ها، بهایی ها، مارکسیست ها و نفوذی های صهیونیست در دربار پهلوی گویای این حقیقتند که اگر انقلاب اسلامی نمی شد، حقیقتاً اثری از اسلام باقی نمی ماند و همه حقایق اسلامی نابود یا تحریف می شد و نهایتاً پوسته ای بی خاصیّت از اسلام (شبیه اسلام آل سعود) باقی می ماند.

 بنابر این نه تنها حرکت انقلابی امام صحیح بود، بلکه واجبی بی بدیل بود که به خواست خدا و با پشتیبانی ملّت، اسلام سیاسی را به صحنه جهانی آورد و ان شاء الله طلیعه ظهور سراسر نور حضرت حجت عج خواهد بود.

سخن پایانی

در پایان لازم می دانم دو نکته را خدمت منتقدان محترم عرض کنم:

یکم: برخی از شما عزیزان در گذشته ای نه چندان دور جزء نیروهای انقلابی و بسیجی به شمار می آمدید و خدمات خوبی نیز چه در عرصه های علمی چه سیاسی - اجتماعی تقدیم این انقلاب کرده اید. دوستان سابق شما هنوز امیدوارند شما عزیزان رویه خویش را اصلاح کنید و دوباره شما را در جمع با صفای خویش ببینند. آغوش ما به سوی شما باز است. مطمئن باشید این اصلاح رویه نه تنها چیزی از شأن و ارزش شما نمی کاهد، بلکه نزد اهل ایمان آبروی مضاعف به شما خواهد بخشید.

دوم: همچنان که در روایات متعدّد آمده است در قرب ظهور امتحانات سنگینی از امت اسلامی گرفته می شود و لذا تاکید شدیدی بر تقویت ایمان و تهذیب نفس شده است تا مشکلات و شبهات متعدّد، مؤمنان را از مسیر حق منحرف نکند.

خدای متعال عاقبت امر همه ما را ختم به خیر و سعادت بگرداند.

  • علی مهدوی