آمدن جناب آقای رفیعی به معاونت تبلیغ، روح تازهای در این کالبد دمیده و این امید را زنده کرده است که لااقل بخشی از دغدغههای تبلیغی رهبر انقلاب -که بابت سیلی استحاله فرهنگی هشدار جدی دادند- برطرف شود.
گرچه معاونت تبلیغ، معاونتی وسیع است، اما روی سخن این یادداشت درباره راهبرد تبلیغ مجازی است؛ خط مقدم نبرد فرهنگی.
آنچه از ابتدا تا کنون در این بخش پررنگ و اصل بوده، رویکرد کارمندی است. به جای آنکه اصالت برای گروههای تبلیغی مستقل و مبلغان موفقِ میدانی باشد، در عمل افرادی مورد حمایت قرار میگیرند که همچون یک کارمند ساعت بزنند، گزارش رد کنند و محتوایی را تولید و منتشر کنند که دیکته شده است.
اینک معاون محترم تبلیغ دو راه پیش رو دارند: یا ادامه مسیرِ آزمودهشده و البته شکستخورده؛ یا ایجاد تحولی جدی برای تغییر این ساختار ناکارآمد و بودجهسوز.
اما برای اینکه اشکالات ساختار فعلی روشنتر شود، به چند مورد از آسیبهای آن اشاره میشود:
۱. خسارت هویتی:
عدم نگاه استقلالی به مبلغین مجازی موجب میشود این افراد به محض قطع حمایت، حس بیهویتی کنند و نتوانند به تکلیف تبلیغی خویش ادامه دهند. در صورتی که اگر به ایشان به عنوان یک گروه تبلیغی مستقل یا یک مبلغ صاحبسبک بها داده شود، حتی پس از قطع حمایت تمام تلاش خود را برای حفظ رسانه و برند خود به کار میگیرند، چرا که آن را پروژه اداری نمیبینند.
۲. خلاقیتکشی:
فضای مجازی، عرصه خلاقیت، نوآوری و سرعت است. رویکرد کارمندی، مبلغ را به یک اپراتور تولید محتوای سفارشی تبدیل میکند. در این ساختار، محتوای خوشساخت اما بیاثر تولید میشود که صرفاً به درد پر کردن گزارش کار میخورد، نه فتح ذهنها و قلبها.
۳. اتلاف منابع و نادیدهگرفتن ظرفیتهای واقعی:
بودجهی قابل توجهی که به همت مدیر حوزههای علمیه استاد اعرافی تأمین شده است، به جای آنکه صرف حمایت از مبلغان و گروههایی شود که در میدان عمل، خود را اثبات کرده و مخاطب واقعی جذب کردهاند، صرف ساختارهایی میشود که خروجی تضمینشده اما کماثر دارند.
۴. ایجاد ساختار کند و ناتوان در برابر سرعت فضای مجازی:
در دنیای مجازی، یک شبهه یا موج فرهنگی در چند ساعت فراگیر میشود. ساختار کارمندی، اساساً توان واکنش سریع ندارد. تا یک مجموعه اداری بخواهد برای مقابله با یک موج تصمیم بگیرد، آن موج کار خود را کرده و رفته است. در حالی که یک مبلغ مستقل و چابک، در همان ساعت اولیه میتواند واکنش مؤثر نشان دهد.
۵. به حاشیه راندن و خاموشکردن مجاهدان حقیقی:
بزرگترین خسران این ساختار، نادیده گرفتن و تلفکردن نیروهای مؤثری است که در میدان واقعی جنگ شناختی، اثرگذار و جریانساز هستند.
مؤثرانی در تبلیغ #مجازی داریم که قدرمتیقن افراد اثرگذار در این جبهه هستند! این افراد که افسران حقیقی این نبردند، به دلیل عدم انطباق با قواعد خشک اداری و روحیه مستقلشان، نه تنها حمایت جدی نمیشوند، بلکه اغلب بیحمایتترین فعالان این عرصه هستند. تمام انرژی معاونت تبلیغ به جای آنکه صرف شناسایی و تقویت این فرماندهان میدانی شود، معطوف به تولید صدها برگ گزارش بیخاصیت و آمارهای کمّی میشود که هیچ نسبتی با اثربخشی واقعی در میدان ندارد. صدها مبلغ خوشفکر و پرمخاطب به صورت آتش به اختیار در حال فعالیت هستند اما چون در قالب «کارمند» نمیگنجند، از کمترین حمایتها نیز محروماند. این یعنی هدردادن سرمایهها و نادیدهگرفتن سربازان واقعی خط مقدم.
راهکار جایگزین: تبدیل معاونت به قرارگاه راهبردی و شتابدهنده
راه تحول، تغییر نقش معاونت تبلیغ از یک “اداره کارگزینی” به “قرارگاه راهبردی و شتابدهنده” است. در این مدل جدید:
➖نقش معاونت: شناسایی، شبکهسازی، توانمندسازی و جهتدهی کلان به فعالان مستقل و آتشبهاختیار است.
➖وظیفه اصلی: رصد کلان جبهه فرهنگی، تعیین اولویتهای محتوایی و اعلام نیازهای راهبردی به شبکه مبلغان است؛ نه دخالت در نحوه تولید و مدیریت خُرد آنها و الزام به ساعتزنی و گزارشدهیهای مضحک روزانه.
➖نوع حمایت: به جای حقوق ماهانه کارمندی، حمایتها به صورت «پروژهای»، «تأمین تجهیزات»، «ارائه دورههای آموزشی تخصصی» و «ایجاد دسترسی به منابع محتوایی غنی» خواهد بود.
در این ساختار، معاونت به جای تصدیگریهای کم خاصیت و پرهزینه، نقش یک هاب (Hub) هوشمند را ایفا میکند که بهترین نیروهای میدانی را کشف کرده، آنها را به یکدیگر متصل نموده و با تأمین نیازهایشان، یک اکوسیستم تبلیغی قدرتمند، خلاق و چابک را شکل میدهد.
امید است با درایت و نگاه تحولگرای معاون محترم، این فرصت تاریخی برای بازآرایی جبهه تبلیغ مجازی از دست نرود و شاهد شکلگیری شبکهای از مبلغان مستقل و توانمند برای مقابله با جنگ شناختی باشیم.
تا اینجا، به ریشهیابی ناکارآمدی ساختار فعلی تبلیغ مجازی و غلبهی «رویکرد کارمندی» بر آن پرداخته شد. اما تقلیل دادن علت این «یتیمی» به یک معاونت یا یک نهاد، سادهانگاری و خطایی تحلیلی است. این آسیب، محصول یک زنجیره از قصور است که در ادامه به دیگر حلقههای آن میپردازم.
۱. رهاسازی میدان توسط دیگر نهادهای حوزوی
در جریان این یتیمی، روی خطاب تنها #معاونت_تبلیغ مرکز مدیریت حوزه نیست. باید پرسید نهادهایی که مأموریت ذاتی، تجربه و بودجه در این حوزه داشتهاند، در این سالها کجا بودهاند؟
➖ دفتر تبلیغات اسلامی:
این نهاد که بیش از یک دهه در زمینه فضای مجازی سابقه و تجربه انباشته دارد، چرا از سال ۱۳۹۷ به بعد، عملاً مأموریت خود در حمایت جدی و جریانسازی از طریق مبلغان مجازی را رها کرد؟ این عقبنشینی غیرقابل توجیه، یکی از ضربات اصلی را به این پیکره وارد نمود.
➖ سازمان تبلیغات اسلامی:
این سازمان عریض و طویل که نام «تبلیغ» را بر پیشانی خود دارد، چرا در این عرصه حیاتی، نقش یک تماشاچی را ایفا کرده است؟ اگر مرکز مدیریت حوزه یا دفتر تبلیغات در انجام وظیفه کوتاهی کردند، چرا این سازمان با بودجه و مسئولیت مستقیم خود، رأساً وارد میدان نشد و به برگزاری برنامههایی همچون جشنهای کیلومتری بسنده کرد؟ در حالی که این بیتفاوتی نسبت به جریان اصیل رسانهای حوزوی، قصور کمی نیست.
۲. خطای راهبردی قرارگاه اصلی
در سطحی بالاتر، باید به نقش «مرکز ملی فضای مجازی» اشاره کرد. این مرکز که وظیفهی آن بر اساس اسناد بالادستی، سیاستگذاری، هماهنگی و تعامل با نهادهای ذیربط است، در سالهای اخیر دچار یک خطای راهبردی شده است. این قرارگاه اصلی، به جای آنکه نهادهای مسئول را به خط کرده و از آنها مطالبه کند، خود مستقیماً وارد فاز اجرایی و تعامل خُرد با فعالان شده است. برگزاری همایش اخیر فعالان «جنگ ۱۲ روزه» در قم توسط این مرکز، خود بزرگترین گواه بر همین «یتیمی» است؛ به این معنا که نهادهای حوزوی و تبلیغی به وظیفه ذاتی خود عمل نمیکنند، آنگاه قرارگاه کل، خود جور آنها را میکشد و در انتها، همان نهادهای غایب با افتخار در صحنه حاضر شده و جایزه میگیرند! این یعنی به هم ریختن ساختار و پاک کردن صورت مسئله به جای حل آن.
۳. حلقه آخر: قصور خود مبلغان مجازی!
اما تلخترین حلقه در این زنجیره، نقش خود ما، یعنی «مبلغان مجازی»، است. نقد دیگران نباید ما را از نقد خود غافل کند. بسیاری از فعالان دغدغهمند در این سالها به دو آفت دچار شدند:
➖ انفعال و عدم مطالبهگری:
اگر ایده و فکری برای اصلاح ساختارها داشتند، آن را پیگیری نکردند، به سراغ نهادها نرفتند و برای به کرسی نشاندن حرف حق خود، پای کار نیامدند، تا با قدرت مطالبهگری آنچه مطلوب است را به دست بیاورند.
➖ انزوا:
برخی هم با وجود توانمندی، اما به دلیل یأس و سرخوردگی، از حضور در لایههای بالاتر مدیریتی و فکری غفلت کرده و عملاً میدان را برای نفوذ افراد راحتطلب و غیرمتخصص در بدنهی نهادهای تصمیمگیر خالی گذاشتند.
نتیجه این شد که نهادهای رسمی از نیروهای فکری و میدانی تهی گشتند و امروز هم ما و هم آن نهادها، چوب این غفلت استراتژیک را میخوریم.
بنابراین، برای برونرفت از این وضعیت، علاوهبر مطالبه از مسئولان، نیازمند یک بازنگری جدی در کنشگری خود مبلغان مجازی نیز هستیم. این میدان، با مجاهدت جمعی و حضور در تمام لایهها فتح خواهد شد.
امیدوارم نهادهای تبلیغی هرچه زودتر فکری به حال این خط مقدم جنگ نرم کنند؛ که بیش از این تلفات ندهیم؛ چه در ناحیه مبلغان مجازی که نیاز به حمایت جدی دارند؛ چه در ناحیه مردم که زیر آماج آتش دشمن رفته رفته گرفتار استحاله فرهنگی شدند. / جمالنصیری

