جلسه آخر کلاس آموزش تبلیغ و سخنرانی بود. استاد نکته بسیار مهمی گفت که در تمام مهارتها به کار میآید؛ حتی اجتهاد! آن نکته، حالت «ایستا» در رشد و پیشرفت است در مقابل «پویایی».
به قول استاد، اگر طلبهای در اوایل نویسندگی یا سخنرانی به موفقیتهایی برسد و به خیال اینکه حرفهای شده و نمرهاش عالی است، دیگر آموزشهای تکمیلی را ادامه ندهد، در واقع همانجا نقطه آغاز رکود اوست و به حالت ایستا در رشد و پیشرفت میرسد.
فرقی هم نمیکند در چه رشته و مهارتی باشد.
مثل کسی که ابتدائیات شناکردن را میآموزد و در قسمت عمیق استخر، دستوپایی میزند و پیش رود. ولی چون به همین حد قانع شده، از آموختن شنای حرفهای بازمانده است و بعد از چند دقیقه شناکردن، بجای نشاط و سرحالی، خستگی به سراغش میآید.
یا مثلا درباره مهارت «فروش و پیشرفت کسب و کار» میگویند، کمترین استقبال از سوی بازاریهایی است که به درآمدی رسیدهاند و به گمانشان تمام مهارتها را میدانند.
پویا بودن مبلّغ، به روحیات و شرایط وی برمیگردد و بار اصلی آن بر دوش خود مبلّغ است؛ هرچند نهادها و سازمانهای مربوطه باید برای این مهم برنامه داشته باشند.
هیچ دانشمند و نخبهای با تکیه بر برنامههای سازمان به شکوفایی نرسیده، بلکه خودش دنبال پیشرفت بوده است. روحیهی پویایی، علت تلاش بیشتر است؛ مثل شناگری که قصد قهرمانی دارد. پویایی، اکسیری است که مطهریها و مصباحها را به وجود میآورد و سختیهای طریق را هموار و شیرین میکند.
امروزه بسترها و زمینه های خوبی برای پیشرفت در تبلیغ فراهم است، هرچند کاستیهایی هم وجود دارد که، جبران کاستیها وظیفه نسل امروز مبلّغان است.
نویسنده: هادی چیت ساز