قبل از بحث درباره تغییر کتب، باید درباره اصل نظام آموزشی و مسائل آن گفتگو کرد. اینکه قرار است این کتاب برای چه کسانی و در چه ردهای نوشته شود، تعیینکننده انتخاب کتاب و شیوه تحصیل آن است.
طبیعتا کسی که قصد اجتهاد دارد با کسی که قصد تبلیغ و کار اجرائی دارد، نباید یک برنامه آموزشی واحد داشته باشد. حتی کسی که قصد نیل به مراتب بالای اجتهاد را دارد، برنامه متفاوتی خواهد داشت نسبت به کسی که به اجتهاد عمومی اکتفا میکند.
برای همین رهبر انقلاب طرح «سطح پنج سال» را به شورای عالی و مدیریت دادهاند؛ چون طلبه در حد عمومی این دوره را بگذراند و بعد از آن وارد رشته تخصصی و یا فعالیتهای طلبگی مثل تبلیغ شود.
«تحصیل در حوزه باید طورى باشد که دوره ادبیّات و سطوح، در ظرف حداکثر پنج سال تمام شود و بعد طلبه پاى درس خارج بنشیند. وقتى پاى درس خارج نشست، نوبت اصول است.» (بیانات در دیدار اعضاى شوراى عالى حوزه علمیه قم،۱۴ آذر ۱۳۷۴)
به اعتقاد نگارنده، بار سنگین تحول بر دوش اصلاح نظام آموزشی است و مقدار کمی از آن مربوط به کتاب است که اختلاف شود رسائل خوانده شود یا حلقات. با فرض اصلاح دورهها و برنامه آموزشی، اگر کسی قصد اجتهاد داشته باشد، شاید خواندن کفایه و رسائل یا حداقل بخشی از این کتب برای او ضروری باشد، حتی با تمام سختیها و پیچیدگیها؛ چون نمیتوان ادعای اجتهاد داشت ولی به متن بزرگترین کتب اصولی فقهی تسلط خوبی نداشت.
چنانچه استاد شب زندهدار در مصاحبه مربوطه به این مطلب اشاره کردند. از این رو، مطالبه مهمتر و جدیتر قبل از تغییر کتب درسی، باید مطالبه و پیشنهاد نظام آموزشی حوزه بر اساس نیازها و اسلوب جدید باشد.
نویسنده: محمد حق پرست