حفظ نقاط قوت، لازمه ی هر تحول موفق – 2
«تحوّل» در معنای مثبتش، لازمهای جداناپذیر دارد: «حفظ نقاط مثبت». همین مطلب هم یکی از تفاوتهای «تحوّل» با «پسرفت» و «انحطاط» است.
بدون شکّ این ضابطه در «تحوّل متون درسی» به عنوان قسمتی از «تحوّل کلان حوزه علمیه» هم باید رعایت شود، امری که رعایت آن از دغدغههای جدّی دلسوزان است و بارها در قالب عبارات گوناگون بیان شده است.
با این نگاه باید مجدّدا کتب موجود را بررسی کرد، اما این بار نه برای نقد؛ بلکه به هدف شناسایی دقیق نقاط مثبت. بعد از این محاسبهی عالمانه به نظر میتوان حداقل برخی نقاط مثبت «غالب» کتب درسی که در برنامه فعلی حوزههای علمیه جا گرفته را چنین شمرد:
تألیف توسّط عالمان:
محتوای کتب درسی، مخصوصا در سطوح بالاتر حوزوی، صرفا گردآوری آراء سایرین نیست، بلکه غالبا آمیخته به نوآوری ها و شکستن بن بستهایی است که صرفا از عهده عالمان یک علم بر میآید. بنابراین اگر کسی به دنبال تحصیل و پژوهش عمیق در یک علم نرفته نباشد، اساسا «نمیتواند» کتاب درسی مناسبی تألیف کند. این مشکل را میتوان در برخی متون تألیفی ادبیات عرب فعلی به خوبی دید. اینکه هر مدرّس موفّق ادبیاتی بدون غور در تحقیقات عربی معاصر و انس زیاد با میراث عربی قدیم در علوم ادبی مختلف، به صرف احساس نیاز دست به تألیف یک کتاب بزند، طبیعتا اقدامی شکست خورده است که در تنازل علم، نیز سهم بسزایی دارد.
پایبندی به ارزشهای تألیف کتاب در هر علم:
برای مثال اینکه در علوم ادبی بنا بوده برخی تطبیقات محتوا، در خود متن انجام شود، امر ارزشمندی است و باعث شده «اولین کارگاه تمرین ادبیات عرب، خود متون درسی باشند.» البته نباید چنین مطلبی باعث اغلاق حداکثری متون ادبی یا سرایت پر رنگ این مطلب ارزشمند به متون فقهی یا اصولی شود.
اما نباید گمان کرد با سادهسازی حداکثری تمام متون درسی یا حتی تبدیل تمام آنها به زبان فارسی و بعد اضافه کردن چند جلسه کارگاه متنخوانی، میتوان به تمام اهداف مورد نیاز رسید. حداقل تجربه انباشته چند سده علم آموزی در حوزههای علمیه، مخالف با این گزاره است. حتما توقع زیادی نیست که اگر کسی بنابر مخالفت با صدها سال حرکت عالمانه دارد، تجربههای عینی موفق، مستند و پرتعدادی بتواند برای مدل جایگزینش ارائه دهد.
پرهیز از محوریت دادن به متفرّدات:
کتب درسی مخصوصا در سطوح پایینتر باید در یک ارزیابی کلی موافق با جریان علمی متداول باشند، نه اینکه سازمان آنها بر آرائی بنا شده باشد که باعث غرابت محصّل با میراث و کتب پژوهشی آن علم شود. همین مطلب را احتمالا بتوان اصلیترین دلیل مقبولیّت نیافتن حلقات شهید صدر(رحمه الله) دانست، گرچه به دلیل نقاط برجسته فراوانی که حلقات دارد، تحصیل آن در سالهای اخیر رشد پیدا کرده است.
پیمودن مسیر پژوهش در یک علم، اقدام بایستهای است اما هرگز نباید مدّعی شد این یعنی هر عالمی میتواند مجموعهای از آراء اختصاصی خود را تبدیل به کتاب درسی برای آحاد حوزویان کند؛ مخصوصا جایی که مؤلف کتاب، علاوه بر محتوا، ساختار علم را هم از پایه دگرگون میکند.
آیا می توان قبول کرد طلبه در تمام دوران تحصیل مطلبی را فرا گیرد که هنگام پژوهش یا تحصیل درس خارج حتی نتواند محل آن را در سایر کتب علم پیدا کند؟
ادامه دارد…
نویسنده: علی منتظر المهدی