اشکالات کتابهای درسی حوزه و لزوم تغییر آنها، تقریبا یک مسأله اجماعی است بین علما. اما اینکه برخی سعی دارند علمای تراز اول را به تعصب بر کتب فعلی متهم کنند، نشانه خباثت آنهاست. مگر برای اختلافپراکنی میان طلاب و علما، بهانههایی بهتر از این مسأله و مسائل مشابه میتوان پیدا کرد؟
بارها دیده شده که این جماعت به ظاهر «تحول خواه»، دغدغهای ندارند جز اینکه علما را به سادگی و کج فهمی متهم کنند تا ابتدا شأن علما و مجامع حوزوی را در چشم طلاب و فضلا بشکنند، سپس طلاب را به گستاخی و جسارت نسبت به ایشان تحریک کنند. روزی علیه مجمع نمایندگان موضع میگیرند. روزگار دیگر جامع مدرسین را متهم میکنند. امروز هم نوبت شورای عالی است که به تعصب و پارتیبازی متهم شوند، به این بهانه که، چرا «الفائق» را پذیرفتید و چرا کتابی که ما نوشتیم را داخل برنامه درسی حوزه قرار نمیدهید؟ اگر کتابی جز کتاب ما جایگزین شود، یعنی شورای عالی تقوا ندارد!!
اگر کسی جستجو کند، فضلای زیادی هستند که برنامه و کتاب جایگزین برای برنامه فعلی نگاشتند، اما آیا آنها نظرشان را به حوزه تحمیل کردند یا روشهای نامعقول را برگزیدند؟
بر فرض که شورای عالی خواسته امروز آنها را تمکین کرد، آیا غیر از این است که تمکین از این روش، سنت غیرمعقولی خواهد بود که فردای دیگر، هرکسی با فشار رسانهای و هوچیگری میخواهد کتاب و نظام آموزشیاش را به سیستم آموزشی تحمیل کند؟
یا بهتر است بگویم، آیا حوزه اینقدر بیمنطق شده که هر خواستهای را صرفا بر اساس هوچیگری و هیاهوی رسانهای بپذیرد؟
و نهایتا این سؤال برای تمام جریانهای حوزوی جدی شده که، آیا واقعا نیت این جریان، تحول و رشد حوزه است، یا وظیفه آنها ستیز و مانعتراشی بر سر راه تحول است؟
نویسنده: محمد حق پرست