تاریخ مشروطه یکی از نقاط بسیار مهم در تاریخ ایران است؛ شاید مهمترین نقش مشروطه این بود که برای اولین بار توانست قدرت مطلقه سلطنت را محدود کند؛ امام خمینی و رهبر انقلاب بارها به مطالعه تاریخ مشروطه سفارش کرده اند که در ادامه بخشهایی از بیانات ایشان خواهد آمد:
شما تاریخ انقلاب مشروطه را بخوانید و ببینید در انقلاب مشروطه چه بساطى بوده است، چه آن وقتى که انقلاب شد و مشروطه را بپا کرد، با اینکه انقلاب تغییر رژیم سلطنتى نبود، فقط این بود که سلطنت استبدادى یک قدرى محدود بشود و روى قوانین مشروطه باشد. شما توجه کنید که در آذربایجان، در تهران، در شمال چقدر جنایات واقع شد و چه قدر کشتار از مردم صالح و از مردم دیگر واقع شد. اگر مطالعه کنید در انقلاباتى که در دنیا واقع مىشود یا در انقلابات کوچکى که در ایران واقع شده است، قبل از این انقلاب بزرگ، خواهید دید که این انقلاب از تمام انقلابهایى که در طول تاریخ واقع شده است، یک انقلاب آرام بوده است و یک انقلابى بوده است که ثمراتش زیاد و چشمگیر و ضایعاتش نسبت به ثمراتش کم. شما حجم کارهایى که در این چند سال کردید درست توجه ندارید که شما چه کردید. (صحیفه امام ج15 ص92)
«طلّاب، باید با تاریخ و عمدتاً تاریخ صدر اسلام آشنا باشند. این بسیار مهم است. تاریخ تحلیلىی ده ساله ی زندگی پیغمبر، از جمله بخشهای بسیار روشنگر برای همه ی ذهنهاست. تاریخ مشروطیت، از دوره ی مشروطه تا امروز و امثال اینها هم مهم است.
بیانات رهبر انقلاب در اجتماع طلاب در فیضیه 14/7/1379
«من به طلبه های جوان توصیه میکنم که تاریخ مشروطیت را با دقّت یاد بگیرید و بخوانید و به خصوص روی نقش شیخ فضل الله نوری (که خود از منادیان مشروطه بود، و بعد در مقابل آن مشروطه انگلیسی زاده ایستاد) تکیه کنید.
بیانات رهبر انقلاب در دیدار طلّاب حوزهی علمیه مشهد- 22/4/1376
به مشروطه افتخار بکنید و مشروطه را جزو نقاط عطف تاریخ ایران بدانید.۱۳۸۵/۰۲/۰۹
شبیه همین قضیه در صدر مشروطیت اتفاق افتاد. آنجا هم کار را مردم کردند و حضور آنها بود که مشروطیت را بر حکّام مستبد قاجار تحمیل کرد؛ والّا مظفرالدین شاه کسی نبود که مشروطیت را قبول کند؛ حضور و فشار مردم او را مجبور کرد که مشروطیت را بپذیرد. روحانیون و علمای بزرگ، مردم را به صحنه آورده بودند. بعد از آنکه مشروطیت به وجود آمد، جمعی از روشنفکران خودباخته در مقابل انگلیس، با تبلیغات و روزنامهها و روشهای خود، کاری کردند که روحانیت و مردم متدیّن را نسبت به نهضت مشروطیت بدبین و مأیوس کردند. نتیجه این شد که در ابتدا یک دیکتاتوری توأم با هرج و مرج، چند سال بعد هم دیکتاتوری سیاه دوران رضاخان بر این ملت مسلّط شد. این دو واقعه، دو تجربه است که البته هر کدام تحلیل و داستان جداگانهای دارد.
من از اینکه میبینم جوانان ما از این قضایا بیاطّلاعند، رنج میبرم. همیشه اطّلاع از آنچه که دشمن در گذشته عمل کرده است، موجب میشود که انسان ترفندهای دشمن را در زمان خودش هم بداند. البته روشها عوض میشود. شما میبینید که در مبارزات ورزشی هم مربّیان مینشینند و عملکرد فلان تیم رقیب را با دقّت نگاه میکنند تا روشهای او را بشناسند. ملت ایران در طول صد سال اخیر اقلاً در دو قضیهی مهم قبل از انقلاب اسلامی با امریکا و انگلیس روبهرو شده است. یک قضیه، قضیهی مشروطیت است؛ یک قضیه، قضیهی نهضت ملی شدن صنعت نفت است. در هر دو قضیه، آنها ترفندی زدند و ملت ایران را از لذت بردن از پیروزی خود محروم کردند و یک دیکتاتوریِ سخت و سیاه را در هر کدام از این دو مقطع در کشور به وجود آوردند. ۱۳۸۰/۰۸/۲۰
من همه دغدغهام این است که جوان انقلابی امروز، نداند ما بعد از چه دورانی، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمی هستیم. تاریخچه این صدوپنجاه، دویست سال اخیر – از دوران اواسط قاجار به این طرف؛ از دوران جنگهای ایران و روس به این طرف – را بخوانید.» ۲۱/۵/۷۱