بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدالله رب العالمین وصلاه والسلام علی سیدنا و نبینا ابیالقاسم محمد و علی آله طیبین الطاهرین المعصومین سیما بقیه الله فی الارضین و لعنه الله علی اعدائه اجمعین من الان الی قیام یوم الدین
در چند روز گذشته به مناسبت یکصدمین سال بازتأسیس حوزه مقدسه قم، رهبر معظم انقلاب (دام ظله العالی) پیام بسیار مهم و جامعی را صادر فرمودند و این پیام توسط مدیر محترم حوزه قرائت شد. پیام مذکور، پیامی جامع، طولانی و بسیار دقیق است و هر کسی که این پیام را به نحو اجمالی ملاحظه کند، به وضوح به دو یا سه نکتهای که اکنون عرض میکنم میرسد.
نکته اول، اهتمام خاص ایشان به اصل دین و اهتمام ایشان به حوزههای علمیه و کارآیی روحانیت و حوزههای علمیه است؛ یعنی معلوم میشود که در همهی شئون اجتماعی کشور، این مسئله برای ایشان در درجه اول اهمیت قرار دارد. ما جایی را سراغ نداریم که در نهادها یا ارگانهای دیگر، پیامی به این مفصلی، با این جامعیت و با این ادبیات جدید که در این پیام وجود دارد، صادر شده باشد. این امر کاشف از این است که واقعاً نشان میدهد ایشان محوریت دین، روحانیت، تدین مردم، تبلیغ دین و رساندن دستورات الهی به مردم توسط روحانیت را در درجه اول اهمیت قرار دادهاند.
نکته دوم این است که این پیام از غیر ایشان بر نمیآید؛ یعنی شخصیتی که در کنار فقاهت و تسلط بر علوم مختلف، بیش از سی و پنج سال است که سکاندار رهبری نظام است. این نکته دوم، به نظر من، از جهاتی مهمتر از نکته اول است؛ زیرا با اشراف کامل به اینکه امام رضوانالله تعالی علیه که به دنبال تحقق حکومت اسلامی بود، زوایای این امر را در این مدت سی و چند سال بهدقت مشاهده و بررسی کردهاند و در قالب این پیام برای حوزههای علمیه مطرح نمودهاند.
کسی جز ایشان نمیتواند این اشراف و احاطه را داشته باشد و این احاطه از هیچ کس دیگر نه توقع میرود و نه قابل تحقق است و اینجا باید خدا را واقعاً شاکر باشیم بر وجود ایشان و بر این برکتی که به وجود ایشان داده شده است. واقعاً باید خدا را شکر کنیم که در چهلسالگی انقلاب، آن بیانیه عمیق برای گام دوم انقلاب صادر شد و در آغاز قرن پانزدهم شمسی نیز این بیانیه و این پیام برای ترسیم برنامه آینده حوزه و روحانیت و به تبع آن حرکت انقلاب صادر گردید. اگر این برنامه با این دقت فهمیده و عمل شود، حرکت انقلاب بسیار موفق خواهد بود.
این پیام، ادبیات جدیدی را نیز خلق کرده است و این از نقاط برجسته ایشان است. بالاخره یک انسان متفکر، گاهی برای فکرش باید عنوانی انتخاب کند. یکی از عناوینی که در قرآن کریم نیز مطرح شده، مسئله “بلاغ مبین” است. فرمودهاند که وظیفه اصلی روحانیت، بلاغ مبین است؛ کما اینکه در قرآن در پنج یا شش آیه، خدای تبارک و تعالی میفرماید وظیفه همه انبیا، بلاغ مبین است: «و ما علینا الا البلاغ المبین» در سوره یاسین و یا جاهای دیگر، و «ما علی الرسول الا البلاغ». این تعابیری است که در قرآن کریم آمده است.
مرحوم استاد مطهری رضوانالله تعالی علیه نیز این بلاغ مبین را، کما اینکه قبلاً دیگران نیز در تبلیغ که یکی از شئون حوزه است، بیان فرمودهاند، از این آیه استفاده میکنند که مبلغ باید پیام دین را بسیار شفاف، روشن و مبین یعنی بیپرده و بدون دوپهلو بودن، بدون اینکه با الفاظ و اصطلاحات غامض عجین شود، واضح بیان کند. انبیا پیام الهی را بسیار واضح میفرمودند تا همه، چه فیلسوف درجه یک و چه مردم عادی بیسواد، بفهمند خدا چه میگوید. مرحوم استاد مطهری این را قبلاً به عنوان یکی از جهات در روش تبلیغ بیان فرمودهاند اما در فرمایشات رهبری (دام ظله)، به نظر من، این بلاغ مبین، دایرهی عظیم و گستردهای در همه شئون حوزه دارد؛ یعنی مبلغ، باید بلاغ مبین داشته باشد. مدرس، باید بلاغ مبین داشته باشد. مؤلف، محقق، هر کسی که میخواهد رسالت الهی را انجام دهد، باید دایره بلاغ مبین را از اعتقادیات، توحید، تا زندگی فردی افراد و نظامات اجتماعی رعایت کند.
آنچه که من از این قسمت از فرمایشات ایشان استفاده کردم، این است که بلاغ مبین یعنی انسان هیچ چیزی را از دین کم نگذارد و دین را با همه ظرفیتش در اختیار جامعه قرار دهد. این به نظر من مهمترین نکتهی این پیام و روح این پیام است؛ آن روحی که بر همه قسمتهای این پیام حاکم است. دین با همه ظرفیتش، در رابطه با توحید بیان شود یعنی بلاغ مبین این است که توحید را درست و روشن بیان کنیم تا جامعه گرفتار غلو و شرک نشود یعنی از طرف دیگر از توحید واقعی جدا نشود. در احکام، آنچه خدای تبارک و تعالی فرموده، همان را برای مردم بیان کنیم و از خودمان کم و زیاد نکنیم؛ چه در اخلاق، چه در سبک زندگی، چه در نظام حکومتداری. و در یک جمله، که به نظر من شاهبیت این پیام است، فرمودهاند: از آثار و اموری که بلاغ مبین به نحو برجسته در آن دخالت دارد، این است که حوزه اگر بخواهد بلاغ مبین کند، باید ترسیم تمدن اسلامی را در مقابل تمدنهای باطل و انحرافی زمان ما انجام دهد. حوزه باید این را ترسیم کند، یعنی حوزه باید بتواند در همه ابعاد، این امور را انجام دهد… حالا جزئیات را خودتان در پیام ملاحظه کنید. یعنی فکر و اندیشهای که همان فکر و اندیشه امام رضوانالله تعالی علیه است را، در همه ابعاد مورد توجه قرار دهد.
امام میفرمود: اسلام از گهواره تا گور و به عبارتی فقه ما، از گهواره تا گور برنامه دارد و این یعنی جامعیت در همه علوم؛ یعنی یک جایی این مسئله و این تعبیر را دارند و وقتی بحث تمدن را مطرح میکنند، میفرمایند: تمدن اسلامی، برترین هدف انقلاب است، البته هدف دنیایی. بعد توضیح میدهند: تمدنی مد نظر است که در آن علم، فناوری، منابع انسانی، منابع طبیعی، همه تواناییها و پیشرفتهای بشری، حکومت، سیاست، نیروی نظامی و هر آنچه در اختیار بشر است، همگی در خدمت عدالت اجتماعی و رفاه عمومی باشد. یعنی همان چیزی که خدای تبارک و تعالی میفرماید: “لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط”. نعمت ارسال رسول و انزال کتب برای این است که عدالت در جامعه محقق شود؛ یعنی فاصلههای طبقاتی نباشد، زورگویی نباشد، ظلم نباشد، چپاول کشورها و منابع کشورها نباشد.
اما این تمدنی که غرب امروز ارائه میکند، تمدنی است که میخواهند خاورمیانه را چپاول کنند، منابع انسانی را در اختیار بگیرند، بردهداری را به هزاران درجه بدتر از دوران جاهلیت احیا میکنند، قتل و حیات برایشان یک معنا دارد، بین انسان و حیوان فرقی نمیگذارند، بلکه در این تمدن غربی، حیوان بر انسان شرافت دارد و ارزشش در برخی جهات بیشتر است. تمدنی است که رژیمی را به وجود میآورد که کودککشی در رأس امور اوست: رژیم غاصب اسرائیل.
آیا اسلام واقعاً برنامهای ندارد؟ اسلام در مقابل این تمدن فاسد و منحط برنامه ندارد؟ ایشان میفرماید: ما باید دنبال تمدن اسلامی، فقه تمدنساز، فلسفه تمدنساز باشیم. البته ایشان در اثنای فرمایشاتشان میفرمایند: فقیه دیگر نمیتواند به همین علوم موجود و رایج اکتفا کند، باید با علوم روز ارتباط داشته باشد، علوم انسانی روز؛ نه مثل فیزیک، بلکه علوم انسانی را قید کردهاند. دانشگاهها باید با آخرین نظریات راجع به علوم انسانی، آشنایی داشته باشد. این میشود فقیه به معنای واقعی کلمه. این فقیه میتواند در کنار فیلسوفان حوزه، متکلمان حوزه، مفسران حوزه، برنامه تمدن اسلامی را طراحی و آرام آرام ارائه دهند.
و این در همین آیه شریفه هم آمده است. گاهی بعضیها میگویند کجای دین کلمه تمدن آمده است؟ ما میگوییم مگر باید حتما خود این لفظ بیاید؟ این آیه میفرماید: “لقد ارسلنا رسلنا بالبینات…”، این همه ما معجزات فرستادیم، “و انزلنا معهم الکتاب و المیزان…”، کتب آسمانی فرستادیم، “لیقوم الناس بالقسط”، که در جامعه ظلم نباشد، شرک نباشد. این “لیقوم الناس بالقسط” را نباید فقط در امور مالی و مادی معنا کرد؛ قسط در کل شئون است و هیچ ظلمی نباید باشد: در عبودیت، در اقتصاد، در سیاست. اگر فرد فاسد و فاجری که غرق در فساد و ظلم است را رئیس حکومتی قرار دهند، آیا جامعه روی قسط را خواهد دید؟ هرگز.
لذا میفرمایند: حوزههای علمیه باید چنین هدف بزرگی را دنبال کنند. باید برنامهها، محققان، فقها، مؤلفان در این مسیر قرار بگیرند تا وظیفه اصلی حوزوی محقق شود. میفرمایند: ما باید نظامات را طراحی کنیم؛ نظام قضایی اسلام. اما طراحی معنایش این نیست که بگوییم الآن نداریم، بلکه باید با کمک علوم روز، نظامات را تنظیم کنیم، از علوم روز بهره بگیریم، درستش را اخذ کنیم، نادرستش را کنار بگذاریم. یک نظام خانواده، یک نظام قضایی، یک نظام ارتباط دولت با مردم، دولت اسلامی با دولتهای دیگر را تنظیم کنیم. حوزه باید این نظامها را طراحی کند و مسائل جدید و موضوعات جدید را به وجود آورد.
خوشبختانه، واقعاً حوزه امروز ما قابل مقایسه با حوزه قبل از انقلاب نیست. این رشتههایی که امروز وجود دارد، بحمدالله بر اساس تدبیری که مرحوم والد ما رضوانالله تعالی علیه داشتند، رشتههای تخصصی که در حوزه در همان دهه اول انقلاب پایهگذاری شد: تخصصی تفسیر، تخصصی کلام، تخصصی نهجالبلاغه، تخصصی تبلیغ، همه اینها همان موقع پایهگذاری شد تا احداث مرکز فقهی، که امروز خدا را شکر میکنیم در مسیر همین اندیشه رهبری و امام، فقه پزشکی داریم، بسیار غنی و حرف برای گفتن داریم.
یکی از نکاتی که رهبری میفرمایند این است که ما باید نه تنها دفاع کنیم از مبانی و تمدن خودمان، بلکه باید هجمه کنیم به تمدن غرب. باید اثبات کنیم نظام خانواده تمدن غرب یک نظام پوسیده، خراب و بنیانبَرکننده است و چیزی برای انسانیت باقی نمیگذارد. نظام اقتصادیشان نیز همینطور است؛ نظامی است که غنی را غنیتر و فقیر را فقیرتر میکند. ما باید با فقه اقتصادی، تهاجم کنیم. ایشان از تعبیر “مهاجم فرهنگی” استفاده فرمودند. هر کدام از ما باید یک مهاجم فرهنگی باشیم. فقه سیاست نیز واقعاً حرفهای زیادی برای گفتن دارد.
یک زمانی تلقی از این مسئله این بود که اصلاً اسلام سیاست ندارد. همین جا عرض میکنم: هشداری که ایشان در این پیام میدهند و باز فرمایشات امام را تکرار میکنند، این است که امام دلش خون بود از متحجرانی که در حوزههای علمیه دنبال جدایی دین از سیاست هستند. معلوم میشود این نگرانی را رهبری معظم ما نیز دارند. همین الان هم عدهای دنبال ترویج این فکر هستند؛ البته جمع غیرقابل توجهی، زیرا بدنه اصلی حوزه با فکر امام، رهبری و اندیشههای یاران و شاگردان امام است.
یادم میآید وقتی امام به رحمت خدا رفتند، مرحوم والد ما رضوانالله تعالی علیه در فیضیه سخنرانی کردند. ایشان آن زمان رئیس شورای حوزه بود و جمعیت زیادی حضور داشت. جمله و نکات تاریخی مهمی در آن سخنرانی بود که اگر آقایان آن سخنرانی را پیدا کنند، خواهند دید. از جمله نکات تاریخی ایشان این بود که فرمودند: دشمنان امام که منتظر بودند امام به رحمت خدا برود و خود را آماده مقابله کرده بودند، اینها بدانند تا ما شاگردان امام هستیم، نخواهیم گذاشت به اهداف خود برسند. دنبال جدایی دین از سیاست هستند. چند سال پیش در تهران به مناسبت یکصدمین سال حوزه جلسهای برگزار شد. در همان جلسه نسبت ناروا به مرحوم آقای حائری و مرحوم آقای بروجردی رضوانالله علیهما دادند و گفتند این دو مرجع قائل به جدایی دین از سیاست بودند. اکنون بعد از گذشت چهل سال، گفتهاند حق با این دو نفر است. این را صراحتاً در رسانهها گفتند.
رهبری معظم انقلاب با توجهی دقیق، در اول پیام خود میفرمایند: آن تدبیر مرحوم محقق حائری بود که حوزه نوپا را تشکیل داد و حفظ کرد. در ادامه، آن حوزه به مرحوم آقای بروجردی واگذار شد. آقای بروجردی قم و حوزه را کانون تشیع در دنیا کرد، چون مرجعیت مطلقه داشت. سپس فرمودند: از دل آن حوزه، شخصیتی مثل امام طلوع کرد. یعنی کاملاً روشن کردند که بروز امام، معلول آن حرکت و تدبیر مرحوم آقای حائری بود.
یکی از بزرگان که به رحمت خدا رفته است نقل میکند که با پدرش به دیدار مرحوم آیتالله عبدالکریم حائری رفته بود. میگوید: خیلی کوچک بودم. پدرم به مرحوم حاج عبدالکریم عرض کرد: چرا در مقابل رضاخان که مسئله کشف حجاب را مطرح کرده، موضع محکم نمیگیرید یا لااقل به عنوان اعتراض به نجف هجرت نمیکنید؟ مرحوم آقای حائری فرمودند: میدانم اگر به نجف بروم، مورد احترام بزرگان نجف قرار میگیرم و شاید وضعم از جهت تقلیدی هم بهتر شود، اما اگر بروم، همه چیز در ایران از بین خواهد رفت، پس میمانم. با ماندنش حوزه را حفظ کرد. چرا بگویید مرحوم حائری سیاست نداشته یا کاری به امور سیاسی نداشته است؟ یعنی مرحوم حائری برایش فرق نمیکرده کشف حجاب بشود یا نشود؟ مگر میشود مؤمنی نسبت به این بیتفاوت باشد؟ تا چه رسد به یک مرجع تقلید بزرگ؟
امروز هم، همانطور که عرض کردم، یکی از قسمتهای مهم این پیام این است که عدهای دنبال ترویج مبنای باطل جدایی دین از سیاست هستند. فضلا باید اینها را جواب علمی بدهند و جواب عالمانه داده شود. در همین مرکز فقهی ما چند سال است که نظریه مهم امام که “الاسلام هو الحکومه” را بحث کردهایم. قبلاً هم عرض کردم: الاسلام هو الحکومهی امام به مراتب قویتر از نظریه ولایت فقیه ایشان است. ولایت فقیه را ممکن است کسی بعداً بگوید یک بحث اجتهادی است و در بحثهای اجتهادی اختلاف وجود دارد؛ یکی قائل به ولایت مطلقه است و دیگری نه. اما ما عرض کردیم اساس این انقلاب بر این است که امام میگوید: خدای تبارک و تعالی انبیا را برای حکومت فرستاده، دین را برای حکومت فرستاده؛ اصلاً انبیا را فرستاده که خودشان حکومت کنند. غیر از حکومت خدا و آنهایی که مأذون از طرف خدا هستند، کسی حق حکومت ندارد.
امام این را ادعا کرد در آن کتاب و ما با بررسیهای قرآنی دیدیم چقدر آیات دلیل بر این مدعای امام است. در کتاب “آیات حکومت در قرآن” که تازگی منتشر شده، این آیات را آوردهایم. واقعاً نمیشود کسی این آیات را ببیند و بعد بگوید اسلام کاری به سیاست ندارد. اصلاً همین آیه “لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط” چه سیاستی از اجرای قسط بالاتر؟ اجرای قسط در همه شئون بشر: بین حاکم و مردم، در روابط اقتصادی، اخلاقی، خانوادگی، بینالملل. قسط عنوانی است که فقط در مسائل مالی نیست؛ در همه امور، در برخورد دو نفر با یکدیگر، همه شئون را شامل میشود. این سیاست همین است. مگر سیاست غیر از این است؟ “لیقوم الناس بالقسط”. قسط این است که حاکم خدا باشد یا مأذون از طرف خدا. غیر از خالق، کسی حق ندارد بر ما حکومت کند.
این بلاغ مبین برای رسیدن به تمدن اسلامی است وعرض هم کردم که ریشه تمدن اسلامی در این آیه و نظایر آن، در قرآن کریم هست. این مهمترین بخش فرمایش ایشان است. و تعبیری که عرض کردم، این که فقه تمدنساز، فلسفه تمدنساز، اینها باید کمک هم باشند.
نکته جدید دیگری که در این پیام بود و سابقه نداشت، این است که امروز متفکران حوزه، هم فقها و هم فلاسفه، باید برای این طرح عظیم تمدن اسلامی فکر و اندیشه ارائه دهند. یعنی با فقه تنها نمیشود، با فلسفه تنها نمیشود، با دانشگاه تنها نمیشود، با علوم انسانی تنها نمیشود، با جامعهشناسی و روانشناسی غربی نمیشود طرح تمدنی داد، با فلسفه غربی نمیشود طرح تمدنی داد. محسناتشان را بگیریم، همه اینها را کنار هم بگذاریم و این طرح را طراحی کنیم، این برنامه را برای آینده تدوین کنیم.
پیام بسیار مهمی است. حالا من اجمالی از آن را گزارش دادم و برخی نکات مهمش را عرض کردم. بسیار مطلب دارد. حتماً توصیه میکنم آقایان طلاب این را مباحثه کنند.
یکی از مسئولین دفتر ایشان، به من فرمود که سه هفته ایشان همه کارهایشان را تعطیل کردند تا این پیام را بنویسند. پیداست که با مطالعه، تجربیات هشتاد ساله، آن اخلاص و تقوایی که دارند و با توجه به اینکه دیگر دنبال مقامی نیستند، این پیام را نوشتهاند. چقدر این نکتهها زیباست. فرمودند: با اخلاص به میدان بیایید، طلبهها و حوزهها دنبال مال و نام و مقام نباشند. توصیه کردند طلبهها به تهذیب، اخلاص و تقوا و باز توصیه مهمترایشان، ارتباط با مردم است. واقعاً در این چهل و چند سال، به خاطر عوامل مختلف که مهمترین عاملش منافقین بودند، چون هدف منافقین جدایی انداختن بین روحانیت و مردم بود و با ترورها تا حدی هم موفق شدند. بنابراین فرمودند: با مردم ارتباط داشته باشید.
به عنوان آخرین نکته عرض کنم؛ یکی از نقاط جالب و برجسته این بود که این تعبیر را فرمودند: امروز باید کیفیت تعلیم عوض شود. یعنی چه؟ فرمودند: باید طلبه طوری تربیت شود که قدرت اقناع مخاطب را داشته باشد، باید آشنا با شیوه مناظره و گفتگو باشد، باید نوع تعامل با افکار عمومی، رسانه و فضای مجازی را بلد باشد، باید انضباط در مواجهه با عنصر مخالف را یاد بگیرد و ممارست پیدا کند. این به نظر من مطلب بسیار مهمی است؛ یعنی ما اکتفا نکنیم به همین درسهای متعارفی که داریم. ببینیم ذهن جامعه چیست، ذهن جوانها چیست.
یک مطلب حقی هم فرمودند: امروز فرآوردههای تبلیغی حوزه با آنچه جوانها و مردم نیاز دارند، تناسب ندارد. این اشکالی بود که فرمودند. فرمودند: این همه مجلات و مقالات و … اینها توقعات و انتظارات نسل امروز را پاسخ نمیدهد. کسی که این حرف را میزند که همه اینها را اطلاع دارد یا لااقل اطلاع اجمالی دارد. میفرمایند: دنبال کنید که توقعات نسل امروز و جوانها چیست، چه روشی باید پیدا کنیم تا شبهات درون آنها را حل کنیم. باز فرمودند: اکثر جوانهای ما وفادار به دین و دیانت هستند. این تلقی نشود که امروز اکثر جوانها با دین زاویه دارند. و این مطلب حقی است. حالا عدهای گاهی مشکل اقتصادی پیدا میکنند و منکر شب و روز هم میشوند، اینها پیداست که دینشان از اول دین عاریهای بوده است؛ اما جمعی اینگونه نیستند. امروز اینچنین است. بعد این بشارت را نیز دادند که امروز در طول تاریخ شیعه و اسلام، به این عزت و عظمتی که امروز شیعه در دنیا دارد، نبوده است. این، هم وظیفه ما را سنگین میکند و هم ما را به کار و راهمان امیدوار میسازد. طلبه نباید بگوید برای چه درس میخوانم. امروز دنیا تشنه حقایق تشیع و اسلام است. حقایق اسلام را یاد بگیر و منتقل کن تا به بلاغ مبین تبدیل شود.
این امیدواری و این مطلب را ایشان بیان فرمودند. به هر حال، انتظار ما از مسئولین حوزه این است که این پیام را، با برگزاری یکسری جلسات و نشستهای تخصصی به پایان نرسانند، بلکه آن را به صورت جدی پیگیری کنند.
از مسئولین حوزه انتظار میرود که با اهتمام کامل این پیام را دنبال نمایند، انشاءالله. همچنین، اساتید حوزه باید در مجالس درس خود، هر چند وقت یکبار، بخشهایی از این پیام را مطرح کنند تا طلاب به دقت آن را بررسی نمایند و درباره آن گفتگو کنند. به این ترتیب، این پیام به صورت عملیاتی در حوزه تحقق یابد و بخشهای مختلف آن روشن شود و کیفیت اجرای آن ارتقاء یابد.
بنده مایلم تعبیری را عرض کنم، همانگونه که مرحوم آیتالله حاج شیخ با حضور خود در سال ۱۳۰۱ هجری شمسی، تحول و تاسیس جدیدی در حوزههای علمیه به وجود آورد، انشاءالله این پیام نیز، آغازگر تاسیس و رشد نوینی در حوزههای علمیه است. اگر به درستی و به حق به این پیام عمل شود، خدمات آن به حوزههای علمیه، کمتر از خدمات آن زمان مرحوم حاج شیخ، نخواهد بود.
خداوند را شاکریم و از درگاه حضرت حق مسئلت داریم که وجود شریف ایشان را مستدام بدارد، حوزههای علمیه ما را، مراجع بزرگوار و اساتید محترم را حفظ فرماید و انشاءالله بتوانیم پیام اسلام را آنگونه که مرضی رضای خدای تبارک و تعالی است و آنگونه که حجت خدا، حضرت ولیعصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از همه ما سربازان خود انتظار دارند، به بهترین وجه درک کنیم و به انجام برسانیم.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.