مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گریه خجالت» ثبت شده است

 گریه‌ی خجالت

 

 

زمستان شد؛ آن کوه‌های بلند که روز با اسب به زحمت می‌روند، شب که دیگر کسی نمی‌رود! و هوا هم سرد شده بود و نشانه برف هم بود.

 

این عزیزان بالای کوه‌های کردستان در سنگرها، می‌توانستند پائین بیایند؛ (ماندند، ماندند، ماندند، ماندند)، یخ زدند و مُردند.

 

نعش شریفشان را به قم آوردند‌. در مسجد اعظم مجلس ترحیم گرفتند. ما معمولاً در مجلس ترحیم که می‌رویم، یک فاتحه می خوانیم، قرآن می خوانیم و بر می گردیم؛ تا آخر نمی نشینیم.

 

تا آخر یعنی تا آخر، تا آخر نشستم و گریه کردم، نه برای ثواب، فقط گریه خجالت!

اینها بودند که حفظ کردند...

 

دیدار با وزیر آموزش و پرورش در دماوند ؛ ۱۴۰۰/۰۴/۳۱

  • صادقی