مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عرفان حقیقی» ثبت شده است

سخن سردبیر

۱۴
مرداد

#تکمله‌ای_درباره_عرفان_نظری

 پس از بیاناتی که امام خامنه‌ای دام ظله در سفر ۱۳۸۹ به قم درباره عرفان نظری داشتند برداشت‌های مختلفی از بیان ایشان شد؛ لذا اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی در دیدار سال ۹۱ درباره مقصود امام خامنه‌ای از آن تعبیر پرسیدند که در ادامه پاسخ ایشان می‌آید:

 «بنده هیچ دشمنی و مخالفتی با #عرفان_نظری ندارم. گفته می‌شود: "الانسان عدوّ لما جهله". بنده هیچ ورودی در عرفان نظری ندارم، اما هیچ عداوتی هم ندارم؛ منتها اعتقادم این است که ما نباید عرفان را به معنای الفاظ و تعبیرات و فرمولهای ذهنی مثل بقیه‌ی علوم ببینیم.

عرفان، همان مرحوم قاضی است؛ مرحوم ملا حسینقلی همدانی است؛ مرحوم سید احمد کربلائی است؛ عرفان واقعی اینهاست.

مرحوم آقای طباطبائی خودش فیلسوف بود، اهل فلسفه بود، بلاشک در عرفان هم وارد بود؛ منتها آنچه که در عرفان از ایشان معهود است، #عرفان_عملی است؛ یعنی سلوک، دستور، تربیت شاگرد؛ شاگرد به معنای سالک. عرفان نظری باید به سلوک بینجامد.»

23 بهمن ۱۳۹۱
 بیانات در دیدار اعضای مجمع عالی حکمت اسلامی

  • صادقی

 عدم کارآمدى عرفان نظرى در تهذیب‏

 امام خامنه‌ای

 من یک شب از امام پرسیدم: آقا شما مرحوم حاج میرزا جواد آقا را درک کردید؟ درس ایشان رفتید؟ ایشان بلافاصله گفتند: افسوس، نه. بعد گفتند آقاى حاج شیخ محمدعلى اراکى آمد به من پیشنهاد کرد که برویم درس آ میرزا جواد آقا. ایشان هفته‏‌اى یک بار جلسه داشت. گفتند با ایشان یکى دو جلسه رفتیم. بعد اینجورى تعبیر کردند: آن وقتها ذهن ما پر بود؛ این درس را نپسندیدیم. آن وقت امام نپسندیده بود؛ اما حالا در هشتاد و چند سالگى که حتماً ایشان از لحاظ معنوى پخته‏‌تر شده بود، افسوس می‌خورد که چرا نرفته.

 ذهن ایشان آن وقت از چه پر بود؟ از همین حرفهاى عرفان نظرى. یعنى وقتى که کسى رفت پاى درس شاه آبادى نشست و آن حرف‏ها و آن اصطلاحات و آن زرق و برق الفاظ را شنفت، ولو براى خود آن آدم، با معنا همراه است، اما این حرفها براى هر کسى معنا نمى‏‌آورد؛ طبعاً حرف‏هاى ساده‏‌ى مثل حاج میرزا جواد آقا را نمى‏‌پسندد؛ در حالى که لبّ عرفان، همان حرفهاى ساده بوده.

 آقاى خوشوقت می‌گفتند که من می‌خواستم کتاب «لقاءالله» را چاپ کنم، پیش امام رفتم و گفتم شما یک تقریظ بنویسید. امام گفتند نه، این را چاپ نکن؛ برو «المراقبات» را چاپ کن، آن مؤثرتر و بهتر است. ایشان هم آمده بود و چاپ کرده بود.

 سرآمد عرفان نظری، هیچ بهره‌ای از عرفان نداشت‼️


 بنابراین عرفان اینهاست؛ عرفان لفظ نیست. کسى بود که آشنا و دوست نزدیک ما بود و در عرفان هم مسلط بود. حالا بنده که خودم وارد نبودم، اما کسانى که وارد بودند، می‌گفتند ایشان در عرفان نظرى توى حوزه‏‌ها نظیر ندارد. به اعتقاد من او هیچ حظّى از عرفان نداشت. جلسه داشتیم، نشسته بودیم، گفته بودیم، شنیده بودیم؛ اما می‌دانستم که آن آقا واقعاً هیچ حظّى از عرفان نداشت؛ در حالى که عرفان نظرى‏‌اش هم از همه بهتر بود.

 ۴ آبان ۱۳۸۹

  • صادقی