مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انقلاب اسلامی» ثبت شده است

📝 چهره انقلابی و اسلامی شهید بهشتی 

🔸 شهیدبهشتی، متفکر بزرگ انقلاب اسلامی، از آن دسته اندیشمندانی است که برخی از جریانات با سوگیری خاصی، بخشی از اندیشه‌اش را برگزیده و چهره‌ای غیرکامل از او ارائه می‌دهند.

در این پروژه تحریف، سعی بر آن است که تصویری حقوق بشریِ صرف از او ارائه شود که همه مفاهیم اصیل اسلامی و انقلابی را به پای «حقوق ملت» می‌ریزد. و این تصویر، جفایی بزرگ در حق آن بزرگمرد انقلاب اسلامی ایران است. 

🔹 در این متن تلاش می‌شود، با نقل بخشی از سخنرانی ایشان که در تاریخ ۹ آذر ۱۳۵۸ در حسینیه ارشاد به مناسبت رأی به قانون اساسی برگزار شده بود، تصویری کامل از نظام فکری آن اندیشمند مجاهد ارائه گردد:

«نام نظام سیاسی در قانون اساسی جمهوری اسلامی چیست؟ اسم آن را چه نوع نظامی بگذاریم؟ در این نوع‌بندی‌ها و رده‌بندی‌ها، مقولات سیاسی دنیا کدام‌اند؟

حقیقت این است که برداشت تشیع راستین از اسلام مناسب‌ترین نام را برای این نظام قبلاً پیش‌بینی کرده است. می‌توانید با این اشاره‌ای که کردم خودتان بگویید تشیع راستین برای نظام سیاسی اسلام چه عنوان گویایی را انتخاب کرده است؟ "نظام امت و امامت."

نظام سیاسی اجتماعی جمهوری اسلامی، نظام امت و امامت است و حق این است که با هیچ یک از این عناوینی که در کتاب‌های حقوق سیاسی یا حقوق اساسی آمده قابل تطبیق نیست.

اتفاقاً یک بار انقلابیون ایران این تجربه را کردند و پای چشمشان خورد. برای رهایی از استبداد، انقلاب کردند. بعد گفتند حالا می‌دانید چه جایش بگذارید؟ "مشروطه"

چون این عنوانی که برای نظام جدید انتخاب شده بود عاریه‌ای بود و مربوط به فرهنگ اسلام نبود، حتی آن تأثیری را که در صاحبان اصلی این فکر عاریتی می‌توانست داشته باشد برای ما نداشت. خاصیت چیز عاریتی همین است. 

به همین دلیل، ما فکر می‌کنیم عنوان نظام ما باید نظام امت و امامت باشد. منتها، در اثنای انقلاب، چون این عنوان هنوز برای توده مردم روشن نبود، به عنوان شعار اول "حکومت اسلامی" انتخاب شد که بسیار هم خوب و گویا بود و سپس وقتی معلوم شد این نظام حکومتی رئیس جمهور هم دارد، آن وقت گفته شد: "جمهوری اسلامی" 

ولی نام راستین و کامل این نظام، نظام امامت و امت است. در رأس این نظام، اصول عقیدتی و عملی اسلام براساس کتاب و سنت است. همه چیز باید از این قله سرازیر شود. 

برطبق این اصول عقیدتی و عملی، حاملان مسئولیت و صاحبان اصلی حق در این ایدئولوژی، در این نظام عقیده و عمل، "ناس" و مردم‌اند.

براساس کتاب و سنت، تمام نظر مکتب به عامه مردم است و در میان عامه مردم آنها که بر محور این مکتب جمع می‌شوند و شکل می‌گیرند از تقدم و اولویت خاص برخوردارند. آنها می‌شوند "امت."

امت غیر از ناس است. اسلام در خدمت همه‌ی ناس است؛ صلاح همه را می‌خواهد نه فقط صلاح مسلمانان را. 

نظام اسلامی به سعادت کل بشر می‌اندیشد. ولی در میان ناس و کل بشر، آنها که برپایه اعتقاد به اسلام و التزام به اسلام یک مجموعه به وجود می‌آورند می‌شوند "امت". 

امت، از نظر ایدئولوژی اسلامی و مبانی عقیده و عمل اسلام، حتماً نیاز دارد به "امامت".»

📗 مبانی نظری قانون اساسی، ص ۱۵

  • صادقی

🖋 محمدحسین رضازاده

👆🏻 ادامه یادداشت:

🔻 جدا از سیاست‌های خصمانه دولت‌های غربی و نهادهای بین‌المللی در جهت دین‌زدایی از جوامع اسلامی، فرهنگ منحط غربی که با نفی دین و کلیسا در غرب تولد یافته بود و با اتکا به غارت‌های دوران استعمار از جهت علمی و صنعتی، قدرتمند شده بود به شکل عجیبی در بین مسلمانان ترویج می‌شد و به عنوان آرمان زندگی ایده‌آل معرفی می‌گشت.

❇️ به نظر می‌رسد هر اندیشه منصفی اگر این عوامل و مانند آن را در نظر بگیرد به راحتی به این نتیجه می‌رسد که اگر حرکتی اصلاحی و دفاعی جانانه در مقابل برایند مشترک همه این عوامل که همان دین‌زدایی از جوامع اسلامی است انجام نمی‌شد یقیناً تا امروز به طور کلی دین به انزوا رفته بود و احکام اسلام عمدتاً فقط در کتاب‌ها پیدا می‌شد.

✅ پس مشروعیت «انقلاب اسلامی» مبتنی بر امری فراتر از نظریات اختلافی است و آن چیزی نیست جز «وجوب دفاع از اسلام».

🔹 ممکن است در ذهن خواننده این متن پرسشهایی در زمینه «ارتباط ایده تحلیل انقلاب اسلامی بر اساس جلوگیری از اندراس دین با تشکیل حکومت اسلامی»، «بررسی راه‌های اصلاح فرهنگی و علمی به جای حرکت سیاسی و مبارزه‌های سخت»، «نسبت وجوب جلوگیری از اندراس دین با روایات نهی از قیام» و مانند آن‌ها شکل بگیرد.

📌 إن‌شاءالله در یادداشت‌های آتی به پاسخ این پرسش‌ها خواهیم پرداخت.

  • صادقی

🖋محمدحسین رضازاده

🔸 در مباحث فقهی و خصوصاً مباحث «فقه سیاسی»، نظریات علمی گوناگونی مطرح است که در میان فقها و اندیشمندان اسلامی، موافقان و مخالفانی دارد. مانند نظریه ولایت مطلقه فقیه در عصر غیبت و یا جواز یا وجوب تشکیل حکومت اسلامی و مانند آنها.

🔹 یکی از اشتباهات رایج در تحلیل انقلاب اسلامی ایران، گره‌زدن این تحول بزرگ و مبتنی ساختن آن بر این نظریات علمی است و در نتیجه از این ابتناء، برداشت اشتباهی می‌شود و آن اینکه انقلاب اسلامی محصول یک نظریه علمی خاص می‌باشد که مورد قبول همه اندیشمندان اسلامی نیست و بعضاً مخالفینی از علماء تراز اول دارد.

🔹 به نظر می‌رسد اگر کسی نظریه ولایت مطلقه فقیه را نیز قبول نداشته باشد و یا قائل به جواز تشکیل حکومت اسلامی در عصر غیبت نباشد نیز باید بر اساس مسلمات دین و شریعت، تحقق انقلاب اسلامی را به لحاظ کبروی شرعاً واجب بداند.

✅ چراکه انقلاب اسلامی مبتنی بر «وجوب دفاع از دین و وجوب جلوگیری از اندراس شریعت» است.

🔹 از مجموعه آیات و روایات و همچنین ارتکاز متشرعه به طور قطعی استفاده می‌شود که اگر دین در معرض اضمحلال و شریعت در آستانه اندراس قرار بگیرد بر هر مسلمان اعم از مرد و زن و پیر و جوان واجب است تا به هر شکل ممکن از دین خدا دفاع کند و از نابودی شریعت جلوگیری نماید.

🔹 از جمله در صحیحه یونس بن عبدالرحمان از امام رضا علیه السلام نقل شده است که اگر مرکز اسلام مورد هجمه قرار گیرد و خوف سقوط آن باشد واجب است که شخص با دشمنان به قتال و جنگ بپردازد، سپس امام علیه السلام علتی را برای این حکم بیان می‌کنند و آن این است که: «اگر اسلام، مندرس و منزوی شود ذکر و یاد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم منزوی خواهد شد».

«... فَإِنْ خَافَ عَلَى بَیْضَةِ اَلْإِسْلاَمِ وَ اَلْمُسْلِمِینَ قَاتَلَ فَیَکُونُ قِتَالُهُ لِنَفْسِهِ لاَ لِلسُّلْطَانِ لِأَنَّ فِی دُرُوسِ اَلْإِسْلاَمِ دُرُوسَ ذِکْرِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اَللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ». (تهذیب الأحکام ج ۶، ص ۱۲۵)

🔹 به همین جهت و برای جلوگیری از این فاجعه، باید به دفاع از اسلام و ممالک اسلامی پرداخت.

🔹 این علت منصوصه، حکم را به سایر مصادیق تعمیم می‌دهد و در نتیجه هرکجا که خوف انزوا و اندراس دین وجود داشته باشد باید به مبارزه با دشمنان اسلام پرداخت و از هر طریق ممکن این خطر را دفع نمود.

♨️ با نگاه به وضعیت پیش از انقلاب اسلامی ایران به خوبی می‌توان دریافت که شرایط حوزه‌های علمیه، جوامع اسلامی، حکام ممالک اسلامی، سیاست‌های سردمداران غربی و فرهنگ و تمدن غالب در جوامع غربی به گونه‌ای بود که امتداد آن شرایط، نتیجه‌ای جز انزوای شدید دین و به فراموشی سپرده‌شدن احکام، آثار و حتی اسم دین از زندگی شخصی و اجتماعی مردم نداشت.

🔻 حوزه‌های علمیه هرچند پس از دوران پهلوی اول و در عصر مرجعیت آیت‌الله بروجردی توانسته بودند از زیر چکمه‌های رضاخانی بیرون آیند و به ترمیم ضربات هولناک آن دوران بپردازند، لکن با توجه به مشکلات درونی و بیرونی در جایگاه حقیقی خود قرار نداشتند و عملاً در ساحت هدایت جامعه از هیچ ابتکار عملی برخوردار نبودند.

🔻 عموم مردم جامعه به لحاظ فهم دینی و آگاهی از اصول و فروع دین در سطح بسیار پایینی قرار گرفته بودند و از سوی دیگر مشکلات زندگی، ترویج اباحه‌گری، رواج آسیب‌های اجتماعی بدون آنکه حکومت‌ها عزمی برای مقابله با آنها داشته باشند و میدان‌داری جریانات فکری منحرف اعم از مارکسیست‌ها و غیر آن‌ها جوانان و عموم مردم را هر روز در فاصله بیشتری با احکام و معارف دین قرار می‌داد.

🔻 سرسپردگی و بی لیاقتی و بی‌دینی حکام ممالک اسلامی سبب می‌شد حکومت‌ها به هیچ وجه دغدغه اقامه و حفظ دین نداشته باشند و بر اساس مطامع شخصی و به جهت خوش‌رقصی در مقابل سردمداران غربی هرچه بیشتر به دین‌زدایی از جوامع اسلامی بپردازند.

از همین دست است نفوذ جریانات ضد دین در مناصب رسمی حکومتی مانند نفوذ فراماسونرها و بهائیان.

🔻 سردمداران غربی خصوصاً آمریکا و انگلیس مجدانه تلاش داشتند عنصر دین را از جوامع اسلامی حذف کنند؛ چراکه به درستی دریافته بودند مهمترین عامل برای جلوگیری از ظلم و جهانخواری آنها دینداری مردم است.

👇🏻 ادامه در پست بعدی 👇🏻

  • صادقی

بررسی سه شرط لازم برای تحول آفرینی در حوزه علمیه

چه کسانی می‌توانند حوزه را متحول کنند؟

توضیحات آیت الله مصباح یزدی درباره تحول حوزه های علمیه

 ایرانِ بحران‌زده پیش از انقلاب اسلامی

در هر اجتماعی، کمبودهایی و گاهی بحران‌هایی به طور ناخواسته پیش می‌آید. کمبودهای طبیعی جامعه، به تدریج با یک حرکت اصلاحی ملایم قابل جبران است؛ اما وقتی به حد یک بحران رسید، دیگر آن حرکتهای آرام نمی‌تواند کمبودها را علاج کند و به یک حرکت سریع‌تر و قوی‌تر که معمولا انقلاب نامیده می‌شود، احتیاج است. شما دایره انقلاب را خیلی گسترده بدانید و آن را تنها در انقلاب‌های سیاسی منحصر نکنید، جامعه اسلامی ایران، در بیش از نیم قرن، دچار بحران‌های فکری، فرهنگی و دینی فراوانی شد و این به سبب یک حرکت طبیعی یا کمبودهای عادی نبود، بلکه دست‌هایی در کار بوده که با نقشه‌های شیطانی و حساب‌شده این مشکلات را برای جامعه ما پیش آورده بود. البته این مسأله منحصر به ایران نبود، بلکه همراه ایران و شاید اندکی قبل از آن، در ترکیه و بسیاری از کشورهای اسلامی این مشکل را پیش آورده بود.

لکن خوشبختانه پتانسیلی در جامعه ما وجود داشت که در جوامع اسلامی دیگر کمتر بود و آن بهره‌ای بود که جامعه ما از فرهنگ اهل بیت داشت. این امر پشتوانه‌ای برای ایجاد یک حرکت جهشی و انقلاب در جامعه شد که بتواند تا حدودی آن بحران‌ها و کمبودهای خطرناک را جبران کند. همه ما انقلاب را می‌شناسیم، عوامل مؤثر بر آن را می‌دانیم و کم و بیش با مسیر و زیر و بم‌هایش آشنا هستیم.

وقتی جامعه با چنین بیماری و بحرانی مواجه شد، چه کسی باید جامعه و این بیماری را علاج کند؟ آیا انتظار این است که کسی از خارج مرزهای کشور بیاید و ایران را اسلامی کند؟ نه این توقع وجود داشت و نه چنین چیزی امکان داشت. ابتدا امام (ره) با همراهی چند تن از دوستان و یاران و همفکرانش این حرکت را شروع کرد، به یاری خدا و با تمهیدات و تدبیرات الهی که خدا به ایشان الهام می‌فرمود، این کار گسترش پیدا کرد تا اینکه به چنین انقلاب عظیم و بی‌نظیری در عالم انجامید.

 

این سه عامل «بینش صحیح، فداکاری و استقامت» را باید در خود تقویت کنید و مطمئن باشید که به نتیجه مطلوبی خواهید رسید. طلبگی کاری است که وجود مقدس ولی عصر ارواحنا فداه به آن عنایت دارند.

 

  • علی مهدوی